یک رمان اولیه تیز و شوخ، از همه گیر و اسطوره های باستانی استفاده می کند تا نگاهی فلسفی به نحوه زندگی ما بیاندازد.
درست زمانی که فکر میکردید موج رمانهای کووید سپری شده است، یک نوع جدید از راه میرسد . نمونههایی تا کنون از کت سوخته سارا هال که موفق شد چون به همهگیری همهگیر نگاه میکرد و چیزی غنی و عجیب از آن خلق کرد، تا سقوط سارا ماس، که به این دلیل نبود که بسیار وفادار بود، بازخوانی از گذشتهای فوری ما. همه می خواستند فراموش کنند
اما این گذشته نزدیک است که انتظارات ما از آینده را رنگ می کند، و در اولین رمان خنده دار و تیز کلر پولارد، دلفی ، راوی ناشناس «از آینده بیمار است. تا اینجا با آینده.» سال 2020 است و او با پیشبینی اپیدمیهای بیشتر و انقراض هوش مصنوعی و فروپاشی تمدن ضربه خورده است. قبلاً هیچ کس مجبور نبود با این همه آینده دست و پنجه نرم کند.»
زن ما – معلم کلاسیک، مترجم و مادر – در حال رفت و آمد بین گذشته است که با اسطورههای تمدنهای کلاسیک نشان داده میشود، و آینده را ترسیم میکند، پسرش که با یادگیری از راه دور منزوی شده و «این ویدیوهای یوتیوب را توسط احمق تماشا میکند. مردان-کودکان».
و وقتی نمی ترسد، حوصله اش سر می رود: «از بودن در سرم، یا خیره شدن به کتاب ها یا صفحه نمایش ها، که درون سر دیگران بودن است، حوصله اش سر رفته است». اما برخی از سرها جالب تر از دیگران هستند و دلفی سرشار از ارجاعات و اشارات است، از پیشگویی در دلفی گرفته تا کاساندرا، دختر تروی که توسط آپولون نفرین شده بود تا همیشه ناباور شود.
با این حال دلفی فقط یک رمان درباره کووید نیست. همچنین درباره این است که چگونه یک لحظه تاریخی معین مانند همه گیری می تواند ما را به گذشته و جهان جهانی متصل کند. خطوطی که پولارد بین آن زمان و اکنون ترسیم میکند همیشه ظریف نیستند («خشونت خانگی در حال افزایش است. آیا میدانستید که هرکول واقعاً خانوادهاش را کشته است؟»)، اما اگر آن یکی را دوست ندارید، یکی دیگر از آنها وجود خواهد داشت. در یک دقیقه. این یک کتاب گرسنه است، همه جا را میگرد و همه چیز را میبیند، از محراب شماره ۱ هیلما اف کلینت به لیزو جویس در جملات متوالی میپرد.
یک موضوع این است که آینده را ببینیم: چگونه همیشه میخواستیم بدانیم که بعداً چه اتفاقی میافتد، و چگونه هر چه بیشتر از آن میترسیم، نیاز بیشتر میشود. راوی یک روشن بین را برای نصیحت های زندگی می بیند، حتی اگر می داند که او فقط «به یک هنرپیشه آزاد مزخرف پول می دهد [تا] آن را مانند سرنوشت جلوه دهد». او I Ching را می خواند، اما "من به تابلوی Ouija نیازی ندارم، فقط انگشتانم را به آرامی روی جدول زمانی توییتر لمس می کنم و می بینم که چه چیزی می تواند بگوید که موهای گردنم را بلند می کند".
که به موضوع دوم منتهی می شود: جهان به عنوان شاهد زندگی ما. او میگوید که اینترنت «خلاء ناشی از زوال دین را پر کرده است». چه کسی نیاز دارد که خدا شما را تماشا کند در حالی که اکنون ما جهان را زیر نظر داریم؟ هیچ توییت شیطانی خوانده نشده و بدون مجازات نمی ماند.»
کتاب ها نیز شاهد زندگی و زمان ما هستند. برخی به دنبال جهان شمول هستند، برخی دیگر برای معاصر: دلفی هر دو را در بر می گیرد. گاهی اوقات محتوای فوقالعادهای با مهر زمانی – مانند عکسهای کلیسایی دونالد ترامپ – باعث میشود به این فکر کنم که آیا کتابی مانند این منسوخ شده است یا خیر و چگونه در چند سال آینده خوانده میشود. اما آیا این الان مهم است؟ به هر حال، همانطور که کتاب به ما می گوید، برای یک بار هم که شده از منابع کلاسیک واقعی اما فیلم پرفروش تروی نقل می کند: «ما هرگز دیگر اینجا نخواهیم بود».
دلفی نوشته کلر پولارد توسط Fig Tree (12.99 پوند) منتشر شده است. برای حمایت از Guardian و Observer نسخه خود را در guardianbookshop.com سفارش دهید. هزینه تحویل ممکن است اعمال شود