ترسناک براق سنت به تصویر کشیدن بازیگر درخشان به عنوان یک بره جنسی نوزاد و قربانی در محراب شهرت را تداوم می بخشد.
H ere یک فیلم ترسناک درباره زندگی مرلین مونرو است که بر اساس رمان جویس کارول اوتس ساخته شده است : یک کابوس بسیار گران قیمت در مورد بازیگر بزرگ سینما در حالی که بره جنسی قربانی را در قربانگاه سلبریتی می بلعد. فیلم اندرو دومینیک با قربانی شدن رادیواکتیو او می تپد.
این فیلم از یک اجرای مرکزی برجسته توسط ستاره کوبایی-اسپانیایی خود آنا د آرماس بهره می برد، که به طرز وحشتناکی ستاره افسانه ای را با یک اشاره کوچک عجیب از میا فارو در بچه رزماری تجسم می بخشد، اگرچه این بی فرزندی قریب الوقوع و مکرر مرلین است که به عنوان نشأت واقعی نشان داده می شود. از شر مانند قهرمان آسیب دیده پولانسکی، او توسط یک کاست کشیش مرد مخفیانه احاطه شده است: برادری از زن ستیزی، استثمار و تجاوز جنسی، شامل پزشکان، عوامل، تهیه کنندگان، کارگردانان، عاشقان اولیه (فیلم شایعات هالیوود-بابلی در مورد چارلی چاپلین را تقویت می کند. جونیور و ادوارد جی رابینسون جونیور به یک دوجنسه سه نفره تبدیل می شوند، دو شوهر – جو دی ماجیو و آرتور میلر – و یک رئیس جمهور، جی اف کی.
تا حدی حلقه حقیقت را دارد. در مورد نورما جین، همانطور که در ابتدا بود، فیلم او را به عنوان زندانی پراکسید شخصیت «مرلین مونرو» که او خلق کرده بود، یا توسط استودیو برای او خلق کرده بود، نشان می‌دهد و او را به عنوان یک قربانی جذاب اما اساساً کودکانه در نظر می‌گیرد. وسواس غایب پدر – محصول جانبی روان رنجور ناشی از بی توجهی به دست یک مادر مجرد بی ثبات و افسرده. جولیان نیکلسون در نقش گلدیس مادر ناراضی مرلین بازی بسیار خوبی ارائه می دهد (اگرچه هیچ چیزی در مورد شغل او به عنوان دستیار تدوینگر در صنایع فیلم Consolidated Film وجود ندارد). بابی کاناواله دی ماجیو است، توپ بازنشسته ای که مرلین را درک نمی کند، اما بیهوده امیدوار است روح خویشاوند یقه آبی او در دنیای ستارگان باشد، و سپس آدرین برودی در نقش آرتور میلر، نمایشنامه نویس روشنفکر، که مرلین امیدوار است با او دیداری از ذهن ها داشته باشد. و تنها یک روشنفکر نابخردان را می یابد که او را به عنوان موجودی بدوی و کودکانه فتیش می کند. این یک سنت است که توسط این فیلم ادامه می یابد. کاسپار فیلیپسون نقشی کوتاه در نقش کندی دارد و برهنه به جز کرستش برای کمردرد روی تخت هتلش می‌خوابد و مونرو را مجبور می‌کند تا به نیازهای جنسی خود توجه کند. و همیشه، مونرو بدتر می‌شود، بیش از حد کار می‌کند، بیشتر به مواد وابسته می‌شود، با شور و اشتیاق بیشتر متقاعد می‌شود که لیاقت هیچ یک از آن‌ها را ندارد.
شاید تبادل دیالوگ های کلیدی زمانی اتفاق بیفتد که دی ماجیو در اولین قرار ناآرامش با مرلین از او می پرسد که چگونه شروع به کار در سینما کرد. این سوالی است که به نظر می رسد مرلین را دچار مشکل می کند – او در نهایت چیزی در مورد «کشف شدن» می گوید – و این مسئله این فیلم را نیز تحت تأثیر قرار می دهد. بلوند او را به عنوان یک دختر کوچک وحشت زده (لیلی فیشر) نشان می دهد و بعداً با شخصیت "مرلین" کم و بیش شکل گرفته است. چگونه او به آنجا رسید؟ او چگونه و چه زمانی موهایش را کوتاه کرد، حالت داد و رنگ کرد؟ چطور یاد گرفت که اینطور صحبت کند؟ فیلم علاقه ای ندارد: در عین حال آگاهانه و ساده لوحانه است و صرفاً «مریلین» را به عنوان پدیده ای مرموز می خرد که باید به طور مالکانه از بین برود. تنها لحظه ای که مرلین به عنوان یک فرد بسیار خشن و زیرک اینجا بیشتر زنده می شود، عصبانیت او از شنیدن این موضوع است که جین راسل برای بازی در فیلم Gentlemen Prefer Blondes 100000 دلار دریافت می کند، اما او فقط دستمزد استودیو خود را در حدود 5000 دلار دریافت می کند.
از این فیلم نمی‌بینید که مونرو یک بازیگر کمدی درخشان یا استعداد بزرگ موسیقی بود. مانند بسیاری از طرفداران مونرو، من به طور ملایمی تحت وسواس یادداشت طولانی و با استدلال درخشانی هستم که او در انتقاد از فیلم شاهزاده و دختر نمایشی در سال 1957 نوشت که در آن با لارنس اولیویه بازی کرد: یادداشتی که در آن او فاش کرد که قربانی شمن نیست-جنس- الهه، اما یک فیلم حرفه ای سخت و باهوش.
خوب، شکی نیست که د آرماس همه چیزهایی را که دارد به آن می دهد و این یک عملکرد بسیار عالی است، یک اجرای آنالوگ متخصص که به صورت دیجیتالی به توهمات مختلف تبدیل شده است. او صحنه‌های خیره‌کننده‌ای با همسران ایتالیایی ناپسند دی ماجیو، و با میلر برودی دارد که با بینش‌های بی‌هنر او نسبت به آثارش، ناگهان او را به گریه می‌اندازد. عملکرد او عالی است. خود فیلم از خود راضی و کنجکاو است.
بلوند در تاریخ 21 سپتامبر در سینماها و در 28 سپتامبر در نتفلیکس اکران می شود.

source

توسط artmisblog