نکات کلیدی این مطلب:
- باخت ها، شکست ها همگی خاطرات ماندگاری را در مغز ما حک میکنند و ما را مملو از شک و تردید می کنند.
- یادگیری از چالش ها به شما کمک می کند تا روانی قوی تر بسازید.
- موفقیت را دوباره تصور کنید، از ابزارهای برنامه ریزی استفاده کنید و ذهنیت خود را پیکربندی کنید تا چارچوبی برای موفقیت ایجاد کنید.
کلینیک روانشناسی و مددکاری آوان – در طی سالهای گذشته بسیاری از مردم با شکست های مختلفی روبرو شده اند. هزاران دانش آموزان نمرات پایینی می گیرند ویا تحصیل را به طور کامل ترک می کنند، نویسندگان کتابهایی مینویسند که توسط ناشران رد میشوند، فیلمنامهها توسط تهیهکنندگان رد میشوند، تولید کنندگان بیشماری تلاش میکنند اما شکست میخورند، نوآوران ایده های جدیدی ارائه می دهند اما نمی توانند حق ثبت اختراع یا خریدار به دست آورند، افرادی که در دوران نقاهت هستند عود می کنند و داستان های بی شماری از افراد موفقی وجود دارد که در مقطعی از زندگی خود شکست را تجربه کرده اند.
شنیدن داستان افرادی که با وجود تلاش فرآوان با شکست مواجه شده اند، مانع از تلاش میلیونها نفر دیگر میشود و باعث میشود تا گاهی اوقات ترس از شکست حتی بدتر از خود شکست شود، زیرا شما را از حرکت به جلو باز میدارد و انگیزه را برای تغییر کاهش میدهد.
با این وجود، سوال این نیست که چگونه از شکست یا سقوط جلوگیری کنید، بلکه سوال این است که چگونه به سرعت خودتان را بازیابی کنید و مسیر خود را معکوس کنید.
باخت ها و شکست ها روی روح و روان ما تأثیر می گذارند. به چند دلیل رفتاری، ما باخت ها را خیلی واضح تر از موفقیت هایمان به یاد می آوریم. آنها بیشتر با ما می مانند و باعث ایجاد اضطراب و ترس می شوند. بنابراین نکته کلیدی این است که شکست ها را برای درس گرفتن و ایجاد استراتژی های موثر در نظر بگیرید و سپس آنها را فراموش کنید و خود را دوباره ساماندهی کنید.
دقیقاً مانند قلب انسان که در هنگام چالش و استرس قویتر میشود (استرس در محدودههای سالم) و همچنین روان ما که میتواند توسط برد و باخت قویتر شود. آنچه تحقیقات قلب و عروق نشان می دهد این است که تغییرات در ضربان قلب در طول دوره های استرس و به دنبال آن بهبود ضربان قلب پس از آرام شدن، در واقع برای بدن شما مفید است. درست مانند قلب، مغز و ذهن شما نیز به چالش نیاز دارند و هر چه سریعتر بتوانید از پس مشکلات برآیید، روان شما قوی تر خواهد شد. شاید سخت باشد، اما هنگامی که متوجه شدید در مسیر شکست قرار دارید، از ادامه مسیر خودداری کنید و بر روی نقشه راه و طرز تفکر خود تاملی داشته باشید و باور داشته باشید که تقریباً همه کسانی که با شکست روبرو شده اند، دوباره میتوانند برخیزند.
با هر شکستی، کار بر روی طرز فکر خود را شروع کنید. اضطراب و ترس در مورد اشتباهات گذشته در ابتدا مفید هستند زیرا می توانند به شما کمک کنند تا به وضعیت فعلی یعنی “ناامیدی” برسید. پس از اندکی تأمل و بررسی، برای کمک به معکوس کردن روند، افکار مربوط به شکست را کنار بگذارید و منحصراً روی آینده تمرکز کنید. شما با ناامید شدن از موقعیت خود شروع می کنید و سپس از این ناامیدی برای ایجاد تغییر استفاده می کنید:
ناامیدی ← پذیرش ← تعهد ← انرژی برای اجرا.
تمایل به خوش بینی باعث رشد و ایجاد چشم انداز می شود، اما همه ما این تمایلات عموماً مثبت را نداریم. ما باید تلاش کنیم تا افکارمان را اصلاح کنیم. اگر هنگام فکر کردن به شکست، تصویری منفی از خودتان به ذهنتان خطور کرد، آن را برگردانید و خود را قهرمان تصور کنید، کسی که میتواند در کوتاهمدت به اوج باز میگردد. از تصاویر بصری و کلامی برای فکر کردن در مورد موفقیت خود استفاده کنید، درست مانند ورزشکاران حرفه ای که برد ها و موفقیت های خود را تصور می کنند. معکوس کردن روند افکار منفی کلیدی برای عبور از ناامیدی به سمت پذیرش و تعهد است. شما باید برای رسیدن به این قابلیت تلاش کنید و در صورت لزوم از یک مشاور یا مددکار کمک بگیرید تا به شما در رسیدن به سازگاری کمک کند.
از شکست دادن خود دست بردارید که انرژی و تصویرسازی منفی را تغذیه می کند. به هرگونه احساس بی کفایتی رسیدگی کنید و از قضاوت کردن خود دست بردارید و به یاد داشته باشید که شما با ضررهای خود برابر نیستید.
درست است که شما 100% کنترل سرنوشت خود را ندارید اما آنچه را که می توانید، کنترل کنید. به بوم نقاشی خود برگردید و مسیر خود را برای موفقیت دوباره به تصویر بکشید. مطمئن شوید که اهداف شما واقع بینانه و قابل دستیابی هستند. فهرستی از برخی موانعی که بار اول بر سر راه شما قرار داشت تهیه کنید و عوامل موثر در شکست قبلی را جدا کنید. این مستندات می توانند به شما کمک کنند تا دفعه بعد مدیریت بهتری داشته باشید و از موانع اجتناب کنید. سپس شروع به استفاده از برخی ابزارهای اولیه برنامه ریزی کنید، اهداف و جدول زمانی تعیین کنید و مطمئن شوید که دیدگاه خود را از موفقیت به وضوح بیان می کنید. سعی کنید معیارهای درونی موفقیت را پیدا کنید که می تواند انگیزه شما را حفظ کند، نه معیارهایی که با انگیزه بیرونی مانند پول یا شهرت سروکار دارند.
من به قدرت کلام اعتقاد زیادی دارم. به عنوان مثال، افرادی که در مسیر بهبودی مصرف مواد هستند از کلماتی مانند “من یک معتاد هستم” استفاده نمی کنند، بلکه از “من فردی هستم که قبلا اعتیاد داشتم، اما دیگر نه! من فردی هستم که در حال بهبودی میباشد”. به همین ترتیب، می توانید اهداف خود را بیان کنید و آنها را در ذهن خود متبلور کنید، چه برای اهداف شغلی باشد و چه برای اهداف عاطفی. از جملات تاکیدی روزانه برای تشویق و نشان دادن اعتماد به خود استفاده کنید. جملاتی به سادگی “من موفق خواهم شد” می تواند تاثیر موثری داشته باشند.
نکات نهایی
سازماندهی مجدد پس از شکست میتواند پیچیده باشد، زیرا باختها و شکستها همگی خاطرات ماندگاری را در ذهن ما حکاکی میکنند و ما را دچار شک به خود و آیندهمان میکنند. برای بازآفرینی خود، نیاز به مدیریت برای رسیدگی به پویایی رفتاری در مقابل شکست و مداخلات خاص برای بازگرداندن اعتماد به نفس و الهام بخشیدن به ابتکار عمل، میباشد. ابتدا روی طرز فکر خود کار کنید، اجازه دهید از موقعیت فعلی خود ناامید شوید، سپس به سمت پذیرش و تعهد پیش بروید و در نهایت از انرژی بهبود یافته خود برای ادامه پیشبرد اهداف استفاده کنید. برنامه سازی کنید، موفقیت را دوباره تعریف کنید و مهمتر از همه، به خودتان ایمان داشته باشید.
مطالب مشابه:
source