کینگ کونگ نامی است که تقریبا همه آن را شنیده‌اند. کینگ کونگ جزوی از فرهنگ مردم جهان ماست و همه می‌دانیم وقتی نام کینگ کونگ می‌آید، پشت‌بند آن قرار است که ابهت، ویرانی و عظمت یک گوریل غول پیکر به نمایش در بیاید. نام کینگ کونگ قرار است که لرزه بر زمین و زمان بیندازد و نعره‌های این گوریل عظیم‌الجثه باید کاری کند که آسمان از هم بشکافد. او دست کمی از پادشاه هیولاها (گودزیلا) ندارد و رقیب دیرینه اوست. همه این‌ها را گفتم تا در نهایت به بازی جدید کینگ کونگ برسیم. بازی که با نام Skull Island: Rise of Kong شناخته می‌شود و قرار است ریشه‌های این شخصیت را به ما نشان دهد. این بازی قرار است مسیری که کینگ کونگ برای تبدیل شدن به یکی از خفن‌ترین هیولاهای دنیا را به ما نشان دهد. این بازی قرار است همه این کارها را بکند اما در نهایت فقط گند می‌زند و بس!

مشخص نیست که چرا بازی Skull Island: Rise of Kong ساخته شده است. راستش را بخواهید بعد از سه چهار ساعتی که بازی را تجربه کردم، خیلی با خودم فکر کردم که اساسا چه در مغز سازندگان می‌گذشته که این بازی را ساختند. در واقع پرسش اصلی من این بود که چرا باید یک تیمی جمع شوند و تصمیم بگیرند چنین بازی بسازند و سپس آن را برای هواداران کینگ کونگ عرضه کنند. سوال من این بود که آیا خود تیم سازنده بازی را قبل از عرضه تست نکردند؟ خانواده نداشتند تا این بازی را به آن‌ها نشان دهند و بعد فحششان دهند؟ چه شد که اینگونه شد؟

گروه بازیسازی IguanaBee یک تیم بازیسازی مستقل شیلیایی است که متشکل از ۵۰ نفر است و ۱۲ سالی می‌شود که به شغل شریف بازیسازی مشغول است. طی این دوازده سال آنها تقریبا هفت بازی ساختند که یکی از یکی بدتر بوده است. در واقع نمی‌دانم این تیم چطور ۱۲ سال دوام آورده و با کدام پولی درآمد خود را در می‌آورد. آخرین افتضاحی که این تیم به بار آورده بود بازی جی آی جو بود که اتفاقا در ویجیاتو درباره آن نوشتم؛ آن‌ها با این فرنچایز محبوب چند ده ساله کاری کردند که بی‌رحم‌ترین دشمنان آن هم نمی‌توانستند همچین بلایی سرش بیاورند. این گروه بازیسازی حالا دست روی فرنچایز بزرگتر و محبوب‌تری گذاشتند؛ یعنی کینگ کونگ و تصمیم گرفتند که هیچ تپه‌ای را بدون دستاوردهای خود باقی نگذارند.

بازی Skull Island: Rise of Kong بی‌شک بدترین بازی سال ۲۰۲۳ است. این بازی کاری می‌کند تا عنوان ضعیف گالم بتواند خوش بدرخشد و در برابر این بازی مانند GTA ظاهر شود. بازی آنقدر بد است که نوشتن درباره آن هم گناه است و تصور می‌کنم برای نوشتن این مطلب، حتما یک روزی روزگاری در آینده نه چندان دور، تقاص پس می‌دهم. این بازی چیزی نیست جز یک افتضاح تمام عیار. یک بازی اکشن ماجراجویی (اگر بتوانید این اسم را به بازی بچسبانید خیلی لطف بزرگی به سازندگانش کردید) با گرافیکی برای سه نسل قبل بازی‌ها، موسیقی بنجل و کنترلی افتضاح و داستانی مسخره و در نهایت یک گیم‌پلی شدیدا تکراری و توخالی و احمقانه. ردیف کردن این صفات در یک جمله کار سختی است اما Skull Island: Rise of Kong کاری کرده که برازنده این کلمات و حتی اگر خانواده ننشسته بود، لایق الفاظ بدتری باشد.

بازی Skull Island: Rise of Kong ما را به دوران کودکی آقای کینگ کونگ می‌برد. یک دایناسور گنده و خیلی خشن جلوی چشم کینگ کونگ، مادرش را لت و پار می‌کند و او را می‌کشد. شما در نقش مادر کونگ مرحله اول بازی را طی می‌کنید و در نهایت هم حین مبارزه با باس بازی باید شکست بخورید. اینجا کینگ کونگ کودک را می‌بینید که بخاطر از دست مادرش ناراحت شده و قایم می‌شود. سال‌ها بعد او تصمیم می‌گیرد انتقام خانواده‌اش را بگیرد. کینگ کونگ در اینجا خیلی بتمن‌وار رفتار کرده و می‌خواهد انتقام والدینش را از آن دایناسور کذایی که بازی نام GAW را برا آن نهاده، بگیرد.

شما در این بازی در نقش کینگ کونگ هستید، یک گوریل غول‌پیکر. طبیعتا قرار است در نقش این میمون دو کار بکنید: از درخت‌ها و تپه‌ها و… بالا بروید و همچنین با یک سری دشمنان بجنگید. در واقع بازی دو بخش دارد یکی پلتفرمر و یکی هم بخش‌های مثلا اکشن. طراحی هر دو بخش بازی بوی جنازه یک ماه مانده در وسط بیابان می‌دهد. در بخش پلتفرمر به لطف کنترل افتضاح بازی و دوربین احمقانه‌ بازی، شما صرفا یک سری تپه‌ها را بالا و پایین می‌کنید و در نهایت شاید یک شاخه درختی نیز به دست بگیرید و آن را فتح کنید. اوج کار هم اینست که سد راهتان یک سد سنگی گنده شود که باید با یک ضربه آن را خرد و خاکشیر کنید.

در بخش اکشن بازی هم یک سری دشمن با هوشی که تقریبا با مرغ پخته ولی فاسد برابری می‌کند، روبرو هستید و باید آنها را شکست دهید. نبردهایتان چطور است؟ کلا دو سه ضربه دارید که همان‌ها را باید دائم تکرار کنید. سازندگان خیرسرشان یک سری قابلیت ویژه نیز در بازی گنجانده‌اند که به مرور باز می‌شود و می‌توانید قدرت‌هایتان را آپگرید کنید اما خیالتان را راحت کنم، قرار نیست از اکثر آن‌ها استفاده کنید.

طراحی مراحل بازی مضحک است، بازی محیط پهناوری دارد ولی شما در یک یا دو مسیر می‌توانید پیش بروید و آنقدر همه چیز شبیه به هم است که احتمال گم شدنتان در این محیط بازی، بسیار بالاست. در واقع ممکن است به خودتان بیایید و ببینید که ده دقیقه‌ای هست دارید دور خودتان می‌چرخید. در طول پیشروی در مراحل بازی هم هیچ صدایی شما را همراهی نمی‌کند به جز یک سری افکت‌های صوتی که احتمالا پسر پنج شش ساله کارگردان بازی از باغچه پشتی خانه‌شان با موبایل نوکیای قدیمی خود ضبط کرده و آن‌ها را به بابایی رسانده است.

بازی به‌طور کلی چهار پنج مرحله بیشتر ندارد و در انتهای هر مرحله هم یک باس فایت طراحی شده که باز از سایر بخش‌های بازی قابل‌ تحمل‌تر است. هوش باس‌ها بیشتر بوده و انصافا شکست دادنشان کار چندان آسانی نیست بخصوص که سایر دشمنان نظیر خرچنگ و دایناسورهای کوچک و… به سر و کولتان می‌بارند. مبارزات انتهای هر مرحله می‌تواند تنها دلخوشی بازی باشد اما واقعیت اینجاست که همین مبارزات هم نقش لنگه کفش پاره در بیابان بازی را دارند وگرنه بسیار بد طراحی شده‌اند.

گرافیک بازی یک افتضاح تمام عیار است. کافیست با دوربین مزخرف بازی کمی سر و کله بزنید و روی کینگ کونگ زوم کنید تا نفس‌تان از شدت بد بودن، بند بیاید. طراحی دشمنان و انیمیشن حرکات آن‌ها و خود کینگ کونگ بسیار پیش پا افتاده و تکراری بوده و بازی عملا در بخش گرافیکی هیچ چیزی برای عرضه ندارد. سازندگان رسما یک گرافیک قدیمی و متعلق به چند نسل قبل بازی‌ها را در بازی خود پیاده سازی کردند و من نمی‌دانم چه امیدی به دیده شدن بازی‌شان داشتند. گاهی ممکن است یک بازی گرافیک خوبی نداشته باشد و برگ برنده‌اش داستان و یا گیم‌پلی آن باشد اما کینگ کونگ برگ برنده‌ای به جز نخریدن ندارد! بازی پر از باگ‌های فنی است و ممکن است در بخش‌هایی بازی یا خودتان در دیوار گیر کنید یا حریف‌تان تا ابد در یک تکه سنگ گیر کند و شما بتوانید خیلی راحت او را از پای در بیاورید. در واقع بازی یک سری باگ است که در کنارش یک بازی ویدیویی هم طراحی شده.

مدت زمان بازی

داستان اصلی: بیکار هستید؟
داستان + ماموریت‌های فرعی: به صلاح‌تان هست ندانید

من تا امروز هم نتوانستم جواب این معما را به خودم بدهم که چرا این بازی ساخته شده است. این بازی قرار نیست پرفروش باشد و نمی‌تواند یک تکنیک مارکتینگ هم به حساب بیاید. بازی حتی برای هواداران دو آتشه کینگ کونگ هم هیچ چیزی برای عرضه ندارد و تصور می‌کنم برای آن‌ها نقش فحش دادن نسبت به شخصیت محبوبشان را در پی دارد. هیچکس، احتمالا حتی خانواده خود کارگردان بازی، از عرضه و تجربه این بازی نمی‌تواند خوشحال باشد. تنها چیزی که می‌توانم فکر کنم که مغزهای زنگ زده و البته مثلا متفکر پشت این بازی، احتمالا به این فکر کردند که بازی‌شان می‌تواند تبدیل به یک سری میم در فضای مجازی شود و برخی صحنه‌های آن وایرال شود (کمااینکه همین الان هم این اتفاق برای برخی کات‌سین‌های مضحک بازی در توییتر رخ داده است.) در واقع سازندگان کینگ کونگ را ملعبه دست خود کردند و بس و خیلی هم شیک این بازی را به قیمت ۴۰ دلار می‌فروشند!

معلوم نیست چه بلایی سر کینگ کونگ می‌خواهند بیاورند و می‌خواهند چطور از این گوریل غول پیکر محبوب شیر بدوشند! پیش‌تر هم انیمیشن سریالی از کینگ کونگ با نام Skull Island ساخته شده بود که یک افتضاح تمام عیار بود و خشم هواداران را در پی داشت و حالا هم که این بازی آمده و نمک روی زخم شده است.

در نهایت باید بگویم اگر در یک کویر سوزان زیر آفتاب چند ده درجه در وسط بیابان بودید و بعد از ساعت‌ها پیمایش شن‌ها و ماسه‌ها، نهایتا به یک آبادی رسیدید که در آن یک چشمه آب خنک وجود داشت اما شرط آب خوردن از این چشمه، تجربه این بازی در کنار آن بود، بیخیال شوید. باور کنید ارزشش را ندارد که خودتان را در معرض خطر تجربه این بازی بگذارید.



  • امتیاز ویجیاتو1
  • امتیاز کاربران
  • امتیاز متاکریتیک30

source

توسط artmisblog.ir