یادگیری لغات پرکاربرد فرانسوی با معنی برای یادگیری این زبان و تسلط به چهار مهارت گفتن، شنیدن، خواندن و نوشتن بسیار مهم است. در فرهنگ‌ لغت معروف «روبر» (le Grand Robert/le Petit Robert) بین ۶۰۰۰۰ تا ۷۵۰۰۰ لغت فرانسوی وجود دارد. با گنجاندن اصطلاحات فنی، علمی و پزشکی در حدود یک میلیون کلمه در زبان فرانسه برآورد می‌شود.

اما برای فهمیدن متن‌ها، حرف زدن، شنیدن و خواندن به زبان فرانسه لازم نیست همه این کلمه‌ها را بلد باشید. بر اساس یک نظریه تنها با دانستن ۶۰۰ کلمه کاربردی فرانسوی، ۹۰ درصد متن‌ها را متوجه خواهید شد؛ بنابراین دانستن لغات پرکاربرد فرانسوی با معنی، به ما کمک زیادی می‌کند که زبان را به بهترین شکل ممکن یاد بگیریم و به‌ کار ببریم. در این مطلب از «مجله فرادرس» لغات پرکاربرد فرانسوی با معنی را همراه با ۶۰۰ کلمه کاربردی و ضروری به شما معرفی خواهیم کرد.

لغات پرکاربرد فرانسوی با معنی

در زبان فرانسه کلمات در چند دسته کلی طبقه‌بندی می‌شوند که عبارتند از اسم، فعل، صفت، قید، ضمیر و حروف اضافه. این دسته‌بندی‌ها برای توصیف نقش و عملکرد هر کلمه در جمله استفاده می‌شوند. به این صورت می‌توانیم کلمات را بر اساس نوع و کاربردشان طبقه‌بندی کنیم تا بهتر بفهمیم چگونه با آن‌ها کار کنیم و جمله بسازیم. در ادامه ویژگی‌های هر دسته را مشاهده می‌کنید.

  • «اسم» (Nom): کلماتی که اشیا، مفاهیم، افراد و مکان‌ها را نشان می‌دهند. مثل درس، درخت و… در فارسی.
  • «فعل» (Verbe): نشان دهنده کار انجام شده یا یک رویداد یا یک حالت است. مانند است، بود و… در فارسی.
  • «صفت» (صفت): کلماتی که ویژگی‌ها و صفت‌های اسم را توصیف می‌کنند. مانند زیبا، بلند و… در فارسی.
  • «قید» (Adverbe): کلمه یا گروهی از کلمات که به فعل یا صفت، مفهومی دیگر را علاوه بر مفهوم خود اضافه می‌کند. مانند بسیار،‌ آهسته و… در زبان فارسی.
  • «حرف اضافه» (Préposition): کلماتی که رابطه‌ی مکان، زمان یا ارتباط بین اجزای جمله را ایجاد می‌کنند. مثل در، با، و… در زبان فارسی.
  • «ضمیر» (Pronom): کلماتی که به جای اسم‌ها یا اشیا می‌آیند، مثل او یا آن در زبان فارسی.

در ادامه به بررسی کلمات پرکاربرد فرانسوی در گروه‌های اسم، فعل، صفت، حرف اضافه و قید می‌پردازیم.

لغات پرکاربرد فرانسوی در گروه اسم

اسم‌ها در زبان فرانسه در دو دسته خاص طبقه‌بندی می‌شوند که در ادامه می‌بینید.

  1. «اسامی خاص» (les noms propres) که به فرد، مکان یا چیز مشخصی دلالت می‌کنند، مانند «Paul» که اسم پسرانه با تلفظ «پُل» است یا «Marseille» که اسم شهر‌ «مارسی» در فرانسه است.
  2. «اسامی عام» (les noms communs) که بین افراد یک نوع، رده و طبقه مشترک‌اند و بر هر یک از آن‌ها دلالت می‌کنند. مانند «maison» به معنای خانه که به همه خانه‌ها دلالت می‌کند و خانه فرد خاصی نیست.
برج ایفل از نمادهای پرکاربرد فرانسوی

در جدول زیر چند اسم خاص و عام را با ترجمه فارسی مشاهده می‌کنید.

اسامی خاص و عام پرکاربرد فرانسوی با معنی
اسامی خاص پرکاربرد فرانسوی
معنی اسم 
والرین Verlaine
پاریس Paris
فیدو Fido
نروژ Norvège
رم Rome
اسامی عام پرکاربرد فرانسوی
شخص (پسر، خانم، استاد، نوزاد) ‍une personne (garçon, dame, professeur, bébé)
حیوان (دلفین، لاک‌پشت، گربه، عقاب) un animal (dauphin, tortue, chat, aigle)
شی (دفتر کار، میز، خانه، تبلت) un objet (bureau, table, maison, tablette)
مکان (رودخانه، مغازه، شهر) un lieu (fleuve, magasin, ville)
ایده (ریاضیات، دموکراسی، صلح) une idée (mathématiques, démocratie, paix)

کاربرد واژگان جدول فوق را در جمله‌های زیر مشاهده می‌کنید.

J’ai acheté une maison.

یک خانه خریده‌ام.

Je viens de Paris.

اهل «پاریس» هستم.

La tortue verte est la plus sensible aux dérangements durant sa ponte.

لاک‌پشت سبز به مزاحمت حین ساخت لانه‌اش بسیار حساس است.

Feng Shui est de placer votre bureau dans une position dominante.

«فنگ‌شویی»‌ یعنی موقعیت دفتر کار شما موقعیت مرکزی باشد.

لغات پرکاربرد فرانسوی در گروه فعل

تقریباً در هر جمله، یک فعل وجود دارد. به همین دلیل ضروری است که واژگان فرانسوی خود را برای یادگیری لغات پرکاربرد فرانسوی با معنی در گروه فعل تقویت کنید. فراموش نکنید که افعال در زبان فرانسه با توجه به فاعل، زمان و وجه فعل تغییر می‌کنند.

برای یادگیری کاربرد هر فعل، دانستن مصدر آن کافی نیست. علاوه‌براین، بسیاری از افعال پرکاربرد در فرانسه، در صرف فعل بی‌قاعده عمل می‌کنند، مانند فعل «pouvoir» به معنی توانستن.

 در ادامه چند فعل مهم و پرکاربرد فرانسوی را به همراه مثال در جدول زیر مشاهده می‌کنید.

افعال پرکاربرد در زبان فرانسه
معنی فارسی فعل
شدن، بودن être

Je suis sympa.

من مهربانم

داشتن avoir

J’ai un ami.

.من دوستی دارم

انجام دادن faire

Il fait beau.

.هوا خوب است

گفتن dire

Je dis la vérité.

.واقعیت را گفتم

رفتن a‍ller

Je vais à Paris.

.من به «پاریس» رفتم

دیدن  voir

Je vois les enfants dans le parc.

من بچه‌ها را در پارک دیدم.

دانستن savoir

Je sais nager.

من شنا کردن بلدم.

توانستن pouvoir

Tu peux venir s’il te plait?

می‌توانی لطفاً بیایی؟

لغات پرکاربرد فرانسوی در گروه صفت

برای گسترش دایره لغات فرانسوی، یادگیری صفت در زبان فرانسه و صفت‌های پرتکرار، بسیار مهم است. ضمن اینکه برای بیان مالکیت چیزی یا کسی در زبان فرانسه می‌توانیم از صفت ملکی در فرانسه استفاده کنیم. در جدول زیر صفت‌های کاربردی و مهم زبان فرانسه را مشاهده می‌کنید.

لغات پرکاربرد فرانسوی در گروه صفت
معنی صفت
خوب، مطلوب beau
خوب،‌ مطلوب bon
خلاصه bref
بزرگ grand
چاق gros
غلط faux
جوان jeune
زیبا joli
بد mauvais
کمترین moindre
بهتر meilleur
جدید nouveau
کوچک petit
پیر vieux
نیم demi
گران، عزیز cher

در ادامه چند مثال برای کاربرد این لغات فرانسوی با معنی در جمله مشاهده می‌کنید.

J’espère que nous aspirons à un monde meilleur.

امیدوارم در دنیای بهتری نفس بکشیم.

Un vieux et une vieille sont assis sur le banc.

 پیرمرد و پیرزن روی نیمکت نشسته‌اند.

Il est deux heures et demie.

ساعت دو و نیم است.

Salut mes chers amis!

سلام، دوستان عزیزم!

لغات پرکاربرد فرانسوی در گروه قید

استفاده از قید در زبان فرانسه، هنگام مکالمه، نوشتن و بقیه مهارت‌ها، نشان می‌دهد که شما به‌ خوبی این زبان را یاد گرفته‌اید. بنابراین خوب است لغات گروه قید را یاد بگیرید و حتماً از آن‌ها استفاده کنید. در جدول زیر لغات پرکاربرد فرانسوی با معنی در گروه قید را مشاهده می‌کنید.

لغات پرکاربرد فرانسوی در گروه قید
معنی قید
بسیار beaucoup
همان‌قدر، همان‌اندازه autant
نسبتاً، به قدر کافی assez
همچنین aussi
کمتر moins
بسیار très
فقط seulement
خیلی trop
آن‌قدر، چنان tellement
کاملاً tout à fait
کافی suffisamment

کاربرد لغات پرکاربرد در گروه قید را در جمله‌های زیر مشاهده می‌کنید.

Dans cette région, on a coupé beaucoup d’arbres.

 .در این منطقه، درختان زیادی بریده شد

Il y a autant de motos que de vélos.

همان اندازه که موتور هست، دوچرخه هم هست.

Sa femme est assez jolie.

همسرش نسبتاً زیباست.

J’aimerais aussi que tu achètes le journal.

من هم دوست دارم که روزنامه را بخری.

Mon nouveau téléphone est moins compliqué que mon ancien.

کار کردن با تلفن جدیدم از تلفن قدیمی‌ام ساده‌تر است.

لغات پرکاربرد فرانسوی در گروه حرف اضافه

حروف اضافه در زبان فرانسه کلمه‌هایی کوتاه و تغییرناپذیرند. حرف اضافه فرانسوی یا ساده است، مانند «à» یا مرکب است،‌ یعنی فقط از یک کلمه ساخته نشده،‌ مانند «près de». در جدول زیر لغات پرکاربرد فرانسوی با معنی در گروه حرف اضافه را مشاهده می‌کنید.

لغات پرکاربرد فرانسوی در گروه حرف اضافه
معنی حرف اضافه
از، در à
بعد après
بعد avant
در dans
برای معرفی زادگاه، نشان دادن مالکیت و همچنین بعد از برخی فعل‌ها de
به مدت depuis
کنار چیزی بودن à côté
سمت راست چیزی بودن à droite
سمت چپ چیزی بودن à gauche
آن‌طرف‌تر از چیزی au-delà
بالای چیزی au-dessus
از طریق چیزی à travers
پیش، نزد صاحب شغلی chez
دور از چیزی loin de
نزدیک چیزی près de

کاربرد حروف اضافه را در جمله‌های زیر مشاهده کنید.

Allez jusqu’au stop et tournez à gauche après.

 تا ایست بازرسی بروید و بعد به چپ پپیچید.

Nous arriverons avant vous.

 ما قبل از شما می‌رسیم.

Il habite loin de son bureau.

دور از دفتر کارش سکونت دارد.

لغات پرکاربرد فرانسوی در گروه ضمیر

ضمیر شخصی در زبان فرانسه، ضمیری است که جایگزین شخص می‌شود؛ یعنی اینکه مرجع ضمیر فرد است. ضمایر شخصی به دو گروه متصل و منفصل تقسیم می‌شوند. جایگاه ضمایر منفصل قبل از فعل است. ضمایر متصل می‌توانند قبل یا بعد از فعل و یا با یک حرف اضافه به کار روند. در جدول زیر انواع ضمایر در زبان فرانسه را به تفکیک شخص آورده‌ایم.

ضمایر شخصی
ضمایر منفصل ضمایر متصل شخص
moi je (j’), me (m’) اول‌شخص مفرد
toi tu, te (t’) دوم‌شخص مفرد
lui, elle, soi il, elle, on, le, la, l’, se, (s’), en, lui, y سوم‌شخص مفرد
nous nous اول‌شخص جمع
vous vous دوم‌شخص جمع
eux, elles, soi ils, elles, les, se (s’), leur, en, y سوم‌شخص جمع

کاربرد لغات پرکاربرد فرانسوی با معنی در گروه ضمیر را در جمله‌های زیر مشاهده می‌کنید.

j’ai analysé 500 articles du journal.

من پانصد مقاله در روزنامه را تحلیل کردم.

Elle est très gentille et je l’aime beaucoup.

او بسیار مهربان است و من خیلی دوستش دارم.

Vous ne les aimez peut-être pas.

ممکن است آن‌ها را دوست نداشته باشید.

quand il pleut, tu es mon soleil et tu me rends heureux.

زمانی که باران می‌بارد، تو خورشید منی، و مرا سرخوش می‌کنی.

زنی فرانسوی در مقابل پرچم فرانسه

۶۰۰ لغت پرکاربرد فرانسوی با معنی

در ابتدای این مطلب اشاره کردیم که یادگیری لغات پرکاربرد فرانسوی با معنی برای تسلط بر زبان ضروری است. بنابراین ما در ادامه ۶۰۰ کلمه در زبان فرانسه را که با دقت جمع‌آوری شده‌اند، ساده‌اند و بیشتر از همه کلمات دیگر در زبان کاربرد دارند، برای شما آورده‌ایم. لازم است ذکر کنیم که ۶۰۰ کلمه را به سه بخش اسم، صفت و فعل تقسیم کرده‌ایم. در جدول زیر صفات پرکاربرد فرانسوی را با معنی مشاهده می‌کنید.

۶۰۰ لغت پرکاربرد فرانسوی با معنی / صفت
نوع معنی لغت
صفت آبی bleu
صفت عالی، محشر، معرکه super
صفت دیگر، سایر autre
صفت عجیب، عجیب و غریب bizarre
صفت مشکل، دشوار difficile
صفت بامزه، خنده‌دار drôle
صفت عجیب، عجیب و غریب، غیرعادی étrange
صفت آسان، راحت facile
صفت مهم، حاد، خطرناک grave
صفت غیرممکن، نشدنی، محال impossible
صفت جوان، فرد جوان jeune
صفت درست، دقیقاً، صحیح juste
صفت آزاده، مختار، آزاد libre
صفت مریض، بیمار، ناخوش malade
صفت همین، یکسان، یک même
صفت فقیر، تهیدست pauvre
صفت ممکن، امکان‌پذیر possible
صفت تمیز، پاک، پاکیزه propre
صفت قرمز، سرخ rouge
صفت کثیف، زشت sale
صفت ساده، آسان simple
صفت آرام، آسوده، بی‌سروصدا tranquille
صفت ناراحت، غمگین triste
صفت خالی، پوچ، بی‌محتوا vide
صفت مونث به‌دردبخور، باکیفیت، خوب bonne
صفت مونث همه (چیز یا کس) toute
صفت مذکر نرم، شیرین، ملایم، مطبوع، دلپذیر doux
صفت مذکر تقلبی،‌ جعلی faux
صفت مذکر فرانسوی français
صفت مذکر چاق، حجیم gros
صفت مذکر خوشبخت، خوشحال، سعادتمند heureux
صفت مذکر جدی sérieux
صفت مذکر پیر، مسن vieux
صفت مذکر درست، راست vrai
صفت مذکر قدیمی، کهنه ancien
صفت مذکر زیبا، خوش‌قیافه beau
صفت مذکر سفید blanc
صفت مذکر مطمئن، خاطرجمع certain
صفت مذکر گرم، داغ chaud
صفت مذکر عزیز، گرامی، باارزش cher
صفت مذکر روشن، رنگ روشن clair
صفت مذکر خوشحال، شاد، راضی content
صفت مذکر آخر، آخرین، پیشین dernier
صفت مذکر غمگین، ناراحت، متاثر désolé
صفت مذکر متفاوت différent
صفت مذکر راست droit
صفت مذکر کامل، تمام entier
صفت مذکر غلیظ، هیکلی، قوی، پر زور، زورمند fort
صفت مذکر سرد، خنک froid
صفت مذکر مهربان، خوش‌رو، خوب gentil
صفت مذکر بالغ، بزرگ grand
صفت مذکر بلند، مرتفع، بالا haut
صفت مذکر انسانی، بشری humain
صفت مذکر مهم important
صفت مذکر خوشگل، زیبا joli
صفت مذکر سبک، جزئی، مختصر، اندک léger
صفت مذکر دراز، بلند long
صفت مذکر بهتر meilleur
صفت مذکر مرده، جسد، کشته mort
صفت مذکر سیاه noir
صفت مذکر نو، تازه nouveau
صفت مذکر همانند، یکسان، یک‌جور pareil
صفت مذکر کوچک، خردسال petit
صفت مذکر سرشار، پر، لبریز plein
صفت مذکر اول، اولین premier
صفت مذکر آماده، حاضر prêt
صفت مذکر بعدی prochain
صفت مذکر چه، چه چیزی quoi
صفت مذکر تنها، تک seul
صفت مذکر همه (چیز یا کس) tout
صفت مذکر سبز vert
صفت مذکر پرجنب‌وجوش، پر شور و نشاط vivant

برای درک بهتر کاربرد لغات پرکاربرد فرانسوی با معنی آن‌ها را در جمله‌های زیر مشاهده کنید.

.De ces vases bleus, je préfère celui-ci

بین این گلدان‌های آبی‌، من این یکی را ترجیح می‌دهم.

Le ciel est bleu.

آسمان آبی است.

Cette robe est super.

این لباس بی‌نظیر است.

 Il a autre chose à faire.

او کار دیگری برای انجام دارد.

Ce film est bizarre.

این فیلم عجیب است.

 Cet exercice est difficile.

این تمرین دشوار است.

Ce spectacle est drôle.

این رقابت بامزه است.

Ce livre est étrange.

این کتاب عجیب است.

Cette tâche est facile.

این وظیفه آسان است.

La situation est grave.

وضعیت وخیم است.

Cela semble impossible.

این غیرممکن به نظر می‌رسد.

 Elle est jeune et dynamique.

او جوان و پویا است.

C’est juste.

این درست است.

Tu es libre d’y aller.

تو آزادی برای رفتن.

Il est malade aujourd’hui.

او امروز بیمار است.

J’ai fini toutes les tâches, même celle-là.

من همه کارها را تمام کردم، حتی این.

Malheureusement, elle est pauvre.

متاسفانه، او فقیر است.

C’est possible de le faire.

این امکان پذیر است.

La maison est propre.

خانه تمیز است.

گردنبند برج ایفل در میان کتاب لغات پرکاربرد

La rose est rouge.

گل رز قرمز است.

On ne lave pas notre linge sale en public.

ما رخت چرک‌هایمان را در مقابل دیگران نمی‌شوییم.

در جدول زیر اسامی خاص و عام از ۶۰۰ کلمه کاربردی زبان فرانسه را با معنی مشاهده می‌کنید.

۶۰۰ لغت کاربردی فرانسوی با معنی / اسم
اسم عام کمک، یاری aide
اسم عام سرآشپز، رئیس chef
اسم عام بچه، کودک، فرزند enfant
اسم عام نگهبان، محافظ garde
اسم عام سمت چپ، دست چپ gauche
اسم عام حرکات سر و دست، حرکت geste
اسم عام بچه، پسربچه، دختربچه gosse
اسم عام کتاب livre
اسم عام مرسی، سپاسگزارم، ممنونم merci
اسم عام مرگ mort
اسم عام سایه، تاریکی، بی‌نوری ombre
اسم عام طرف، سمت part
اسم عام جیب (لباس) poche
اسم عام استاد، پروفسور prefesseur
اسم عام نوبت، برج، گردش، گشت tour
اسم عام مونث دفعه، مرتبه، بار fois
اسم عام مونث خانم، بانو madame
اسم عام مونث آرامش، آسودگی، صلح paix
اسم عام مونث صدا، ندا، رای voix
اسم عام مونث معامله، قرارداد affaire
اسم عام مونث سال année
اسم عام مونث اسلحه، سلاح arme
اسم عام مونث ارتش armée
اسم عام مونث توجه attention
اسم عام مونث توپ balle
اسم عام مونث کنسرو، قوطی boîte
اسم عام مونث دهان، دهانه bouche
اسم عام مونث کارت carte
اسم عام مونث علت cause
اسم عام مونث اتاق chambre
اسم عام مونث شانس chance
اسم عام مونث چیز chose
اسم عام مونث کلاس classe
اسم عام مونث اطمینان، اعتماد confiance
اسم عام مونث رنگ couleur
اسم عام مونث حیاط، دادگاه، دیوان، محکمه cour
اسم عام مونث آشپزخانه cuisine
اسم عام مونث خانم، بانو dame
اسم عام مونث دندان dent
اسم عام مونث صاف (مقابل کج) droite
اسم عام مونث مدرسه، مدرسه عالی، دانش‌سرا école
اسم عام مونث کلیسا église
اسم عام مونث آرزو، میل، خواسته envie
اسم عام مونث شانه، کتف épaule
اسم عام مونث دوره، عصر، زمان époque
اسم عام مونث تیم، گروه équipe
اسم عام مونث اشتباه erreur
اسم عام مونث نوع، جور، گونه espèce
اسم عام مونث صورت، چهره face
اسم عام مونث روش façon
اسم عام مونث گرسنگی، گشنگی faim
اسم عام مونث خانواده famille
اسم عام مونث اشتباه faute
اسم عام مونث زن، خانم، بانو femme
اسم عام مونث پنجره fenêtre
اسم عام مونث جشن، ضیافت، عید fête
اسم عام مونث دختر، فرزند دختر fille
اسم عام مونث گل fleur
اسم عام مونث نیرو، قدرت، زور force
اسم عام مونث شکل، ظاهر forme
اسم عام مونث جنگ guerre
اسم عام مونث پوزه، دهان (حیوانات) gueule
اسم عام مونث عادت، خصلت habitude
اسم عام مونث ساعت، زمان، موقع، وقت heure
اسم عام مونث تاریخ، تاریخچه histiore
اسم عام مونث فکر، ایده، نظر idée
اسم عام مونث تصویر، عکس image
اسم عام مونث تاثیر، عقیده، احساس impression
اسم عام مونث پا (از ران تا ساق) jambe
اسم عام مونث شادی، خوشحالی، لذت joie
اسم عام مونث روز، طول روز journée
اسم عام مونث زبان (اندام زبان)، زبان (ابزار ارتباط) langue
اسم عام مونث حرف (الفبا)، نامه lettre
اسم عام مونث لب lèvre
اسم عام مونث خط، سطر ligne
اسم عام مونث نور، روشنایی lumière
اسم عام مونث دست main
اسم عام مونث خانه، اهالی خانه، اعضای خانه maison
اسم عام مونث مامان maman
اسم عام مونث شیوه، روش manière
اسم عام مونث پیاده‌روی marche
اسم عام مونث فضله، آشغال، مزخرف merde
اسم عام مونث مادر mère
اسم عام مونث دقیقه minute
اسم عام مونث موسیقی musique
اسم عام مونث شب nuit
اسم عام مونث بو odeur
اسم عام مونث گوش oreille
اسم عام مونث حرف، سخن، صحبت، کلام parole
اسم عام مونث حزب، فرقه partie
اسم عام مونث پوست peau
اسم عام مونث زحمت، سختی peine
اسم عام مونث اندیشه، فکر pensée
اسم عام مونث نفر، آدم، فرد personne
اسم عام مونث ترس، وحشت peur
اسم عام مونث عکس، تصویر photo
اسم عام مونث اتاق، بخش، فضا pièce
اسم عام مونث سنگ pierre
اسم عام مونث میدان، صندلی، جا place
اسم عام مونث پلیس police
اسم عام مونث در، دروازه، گیت porte
اسم عام مونث وجود، بودن، حضور présence
اسم عام مونث زندان prison
اسم عام مونث  اَه! (به نشانه خشم اما غیرمودبانه) putain
اسم عام مونث سوال، پرسش، مسئله question
اسم عام مونث دلیل، علت raison
اسم عام مونث پاسخ، جواب réponse
اسم عام مونث پیراهن بلند (زنانه) robe
اسم عام مونث جاده، مسیر route
اسم عام مونث سالن salle
اسم عام مونث سِن، دکور scène
اسم عام مونث ثانیه seconde
اسم عام مونث امنیت، امنیتی sécurité
اسم عام مونث هفته semaine
اسم عام مونث وضعیت، موقعیت situation
اسم عام مونث خواهر soeur
اسم عام مونث شامگاه، شب، شبانگاه soirée
اسم عام مونث نوع، جور، مدل sorte
اسم عام مونث سوئیت، آپارتمان، اتاق هتل suite
اسم عام مونث میز table
اسم عام مونث زمین terre
اسم عام مونث سر tête
اسم عام مونث حقیقت، واقعیت vérité
اسم عام مونث شهر ville
اسم عام مونث خودرو voiture
اسم عام مذکر عقیده، نظر avis
اسم عام مذکر جنگل، بیشه bois
اسم عام مذکر بازو، دست، آغوش bras
اسم عام مذکر انتخاب choix
اسم عام مذکر بدن، پیکر، کالبد، جسم corps
اسم عام مذکر دادگاه، دیوان، محکمه cours
اسم عام مذکر پسربچه، جوان، مرد جوان gars
اسم عام مذکر ماه mois
اسم عام مذکر کشور pays
اسم عام مذکر قیمت prix
اسم عام مذکر حرف، صحبت، گفته، قصد propos
اسم عام مذکر حس، معنی، مفهوم sens
اسم عام مذکر زمان، موقع، موعد، وقت temps
اسم عام مذکر ایراد travers
اسم عام مذکر پیرمرد vieux
اسم عام مذکر توافق accord
اسم عام مذکر پاسبان، مأمور پلیس agent
اسم عام مذکر علاقه، دلبستگی amour
اسم عام مذکر فراخوان، دعوت appel
اسم عام مذکر درخت arbre
اسم عام مذکر پول، نقره argent
اسم عام مذکر آینده، زمان آینده avenir
اسم عام مذکر هواپیما avion
اسم عام مذکر کشتی، قایق bateau
اسم عام مذکر نوزاد، بچه bébé
اسم عام مذکر نیاز besoin
اسم عام مذکر خوشبختی، خوشحالی، خوشی bonheur
اسم عام مذکر سلام، روز به‌خیر، صبح به‌خیر bonjour
اسم عام مذکر کناره، حاشیه، مرز bord
اسم عام مذکر انتها، ته، آخر bout
اسم عام مذکر صدا، سروصدا bruit
اسم عام مذکر دفتر کار، اتاق کار، اداره bureau
اسم عام مذکر قهوه، کافه café
اسم عام مذکر اردو، اردوگاه، تیم camp
اسم عام مذکر ناخدا، سروان capitaine
اسم عام مذکر گربه chat
اسم عام مذکر راه، مسیر chemin
اسم عام مذکر عزیز، محبوب، عزیزم chéri
اسم عام مذکر اسب cheval
اسم عام مذکر مو (موی سر) cheveu
اسم عام مذکر سگ ‍chien
اسم عام مذکر آسمان ciel
اسم عام مذکر مشتری، خریدار client
اسم عام مذکر قلب، دل cœur
اسم عام مذکر نبش، گوشه coin
اسم عام مذکر سرهنگ colonel
اسم عام مذکر حساب بانکی، حساب کاربری compte
اسم عام مذکر دوست، رفیق copain
اسم عام مذکر کنار، جنب، طرف côté
اسم عام مذکر ضربه، حرکت coup
اسم عام مذکر جاری، متداول، مرسوم courant
اسم عام مذکر ابتدا، آغاز début
اسم عام مذکر رفتن، حرکت، عزیمت، اعزام départ
اسم عام مذکر خدا dieu
اسم عام مذکر دکتر، پزشک docteur
اسم عام مذکر انگشت doigt
اسم عام مذکر دلار dollar
اسم عام مذکر شک، تردید doute
اسم عام مذکر صاف droit
اسم عام مذکر اثر، نتیجه، تأثیر effet
اسم عام مذکر مکان، محل، جا endroit
اسم عام مذکر دشمن ennemi
اسم عام مذکر راه‌پله، پلکان escalier
اسم عام مذکر روحیه، حال و هوا esprit
اسم عام مذکر وضعیت، وضع، حالت état
اسم عام مذکر موجود être
اسم عام مذکر مثال، نمونه exemple

برای درک بهتر کاربرد لغات پرکاربرد فرانسوی با معنی، آن‌ها را در جمله‌های زیر مشاهده کنید.

L‘aide de mon ami est très précieuse pour moi.

کمک دوستم برای من بسیار ارزشمند است.

Le chef cuisinier prépare un délicieux repas.

سرآشپز یک غذای خوشمزه آماده می‌کند.

L’enfant joue dans le parc avec ses amis.

بچه در پارک با دوستانش بازی می‌کند.

Ma sœur est la garde des clés de la maison.

خواهرم مسئولیت نگهداری کلید خانه را دارد.

L’école est à gauche de la bibliothèque.

مدرسه سمت چپ کتابخانه است.

 Il a fait un geste souriant pour me saluer.

به نشانه سلام به من لبخندی زد.

Ce gosse est très intelligent et curieux.

این بچه بسیار باهوش و کنجکاو است.

J’aime passer du temps à lire un bon livre.

دوست دارم با خواندن کتاب وقت بگذرانم.

Je vous remercie pour votre gentillesse.

متشکرم از مهربانی شما.

La mort est une partie inévitable de la vie.

مرگ بخش اجتناب‌ناپذیر زندگی است.

Le chat se cache toujours à l’ombre de l’arbre.

گربه همیشه در سایه درخت پنهان می‌شود.

Je veux faire partie d’un projet passionnant.

می‌خواهم قسمتی از یک پروژه هیجان‌انگیز باشم.

J’ai mis mon porte-monnaie dans ma poche.

کیف‌پول خود را در جیبم قرار دادم.

Le professeur explique très bien les sujets complexes.

استاد موضوعات پیچیده را بسیار خوب توضیح می‌دهد.

Allons faire un tour dans le parc aujourd’hui.

بیایید امروز دوری در پارک بزنیم.

J’ai visité Paris deux fois dans ma vie.

در طول زندگی‌ام دو بار به «پاریس» سفر کردم.

پرچم فرانسه و برج ایفل

Je salue poliment la madame qui travaille ici.

به خانمی که اینجا کار می‌کند، مودبانه سلام کردم.

Nous devons rechercher la paix dans le monde.

ما باید صلح را در جهان جست‌وجو کنیم.

Elle a une voix magnifique et puissante.

او صدایی زیبا و قوی دارد.

J’ai beaucoup de travail à faire concernant cette affaire.

باید اقدامات زیادی درباره این مسئله انجام دهم.

از آنجا که اسامی عام مذکر فراوانی زیادی در زبان فرانسه دارند، در جدول زیر ادامه اسم‌های عام مذکر در زبان فرانسه را از ۶۰۰ کلمه کاربردی مشاهده می‌کنید.

۶۰۰ کلمه کاربردی زبان فرانسه / ادامه از اسامی عام مذکر
نوع معنی لغت
اسم عام مذکر کار fait
اسم عام مذکر فیلم film
اسم عام مذکر پلیس flic
اسم عام مذکر انتها، ته، عمق fond
اسم عام مذکر فرانسوی français
اسم عام مذکر برادر frère
اسم عام مذکر جلو، پیشانی front
اسم عام مذکر پسر، پیشخدمت، گارسون garçon
اسم عام مذکر ژنرال، کلی، همگانی، عمومی général
اسم عام مذکر نوع، سبک genre
اسم عام مذکر سلیقه، ذوق goût
اسم عام مذکر دولت، حکومت gouvernement
اسم عام مذکر بالغ، بزرگ grand
اسم عام مذکر گروه groupe
اسم عام مذکر بلند، مرتفع، بالا haut
اسم عام مذکر مرد homme
اسم عام مذکر افتخار، مایه‌ افتخار honneur
اسم عام مذکر هتل hôtel
اسم عام مذکر لحظه instant
اسم عام مذکر نفع، سود، منفعت intérêt
اسم عام مذکر درون، داخل intérieur
اسم عام مذکر باغ، باغچه jardin
اسم عام مذکر روز jour
اسم عام مذکر روزنامه، مجله، نشریه journal
اسم عام مذکر مکان، محل، جا lieu
اسم عام مذکر دراز، بلند long
اسم عام مذکر استاد، رئیس، صاحب maître
اسم عام مذکر شوهر، همسر mari
اسم عام مذکر ازدواج mariage
اسم عام مذکر صبح matin
اسم عام مذکر پزشک médecin
اسم عام مذکر متر mètre
اسم عام مذکر وسط، میان، نیمه milieu
اسم عام مذکر میلیون million
اسم عام مذکر لحظه، زمان، وقت moment
اسم عام مذکر جهان monde
اسم عام مذکر آقا monsieur
اسم عام مذکر حرکت، جنبش، نهضت mouvement
اسم عام مذکر متوسط، میانه، حد وسط moyen
اسم عام مذکر شب noir
اسم عام مذکر جدید، تازه‌وارد، تازه nouveau
اسم عام مذکر عدد numéro
اسم عام مذکر چشم oeil
اسم عام مذکر پرنده oiseau
اسم عام مذکر عمو/دایی، شوهر عمه/خاله oncle
اسم عام مذکر ترتیب، چینش، فرمان ordre
اسم عام مذکر بابا papa
اسم عام مذکر کاغذ، مقاله papier
اسم عام مذکر پدر و مادر، والدین parent
اسم عام مذکر گذرگاه، راه passage
اسم عام مذکر گذشته passé
اسم عام مذکر رئیس patron
اسم عام مذکر پدر père
اسم عام مذکر کوچک، ناچیز petit
اسم عام مذکر مردم peuple
اسم عام مذکر پا pied
اسم عام مذکر لذت، خوشحالی plaisir
اسم عام مذکر طرح، برنامه plan
اسم عام مذکر نقطه point
اسم عام مذکر توانایی pouvoir
اسم عام مذکر اول، اولین premier
اسم عام مذکر حضور داشتن، حاضر présent
اسم عام مذکر رئیس‌جمهور، رئیس président
اسم عام مذکر شاهزاده prince
اسم عام مذکر مشکل، مساله problème
اسم عام مذکر محله quartier
اسم عام مذکر گزارش rapport
اسم عام مذکر نگاه regard
اسم عام مذکر باقی، بقیه reste
اسم عام مذکر تاخیر، دیرکرد retard
اسم عام مذکر بازگشت retour
اسم عام مذکر رویا rêve
اسم عام مذکر دیدن، ملاقات، دیدار revoir
اسم عام مذکر سلام، خداحافظ salut
اسم عام مذکر خون sang
اسم عام مذکر راز secret
اسم عام مذکر لرد، ارباب، فرد قدرتمند seigneur
اسم عام مذکر احساس sentiment
اسم عام مذکر خدمات، سرویس service
اسم عام مذکر تنها، تک seul
اسم عام مذکر قرن، سده siècle
اسم عام مذکر علامت، نشانه، نشان signe
اسم عام مذکر سکوت، خاموشی silence
اسم عام مذکر شب، شامگاه soir
ٰاسم عام مذکر سرباز soldat
اسم عام مذکر خورشید، آفتاب soleil
اسم عام مذکر لبخند sourire
اسم عام مذکر یادگاری souvenir
اسم عام مذکر موضوع، سوژه sujet
اسم عام مذکر تلفن téléphone
اسم عام مذکر همه tout
اسم عام مذکر قطار train
اسم عام مذکر کار، شغل travail
اسم عام مذکر سوراخ، حفره trou
اسم عام مذکر چیز، فلان چیز truc
اسم عام مذکر آدم، یارو، مرد type
اسم عام مذکر باد vent
اسم عام مذکر شکم ventre
اسم عام مذکر لیوان، گیلاس verre
اسم عام مذکر روستا village
اسم عام مذکر صورت، چهره visage
اسم عام مذکر سفر voyage
اسم عام مذکر پسر، فرزند پسر fils
اسم عام جمع مردم، افراد، آدم‌ها gens

برای درک بهتر کاربرد لغات فرانسوی با معنی، آن‌ها را در جمله‌های زیر مشاهده کنید.

Le voleur a avoué le fait qu’il a commis un crime.

دزد به واقعیت اعتراف کرد که یعنی جرمی انجام داده است.

J’adore regarder les films d’action au cinéma.

عاشق تماشای فیلم‌های اکشن در سینما هستم.

 Le flic a arrêté le voleur et l’a emmené au commissariat.

پلیس دزد را دستگیر کرد و او را به کلانتری برد.

Les enfants jouent au football dans le fond du jardin.

بچه‌ها در پشت باغ فوتبال بازی می‌کنند.

J’apprends le français depuis un an et j’adore cette langue.

یک سال است که دارم فرانسوی می‌خوانم و این زبان را دوست دارم.

Mon frère aîné est un ingénieur très talentueux.

برادر بزرگم یک مهندس بسیار بااستعداد است.

La voiture a frappé une moto par derrière, ce qui a causé une collision de front.

خودرو از پشت به موتورسیکلت برخورد و این به برخوردی از جلو هم منجر شد.

Je voudrais un sandwich au thon, s’il vous plaît, garçon.

پیشخدمت، لطفاً یک ساندویچ ماهی تن می‌خواهم.

Le général a donné une directive claire à ses soldats avant la bataille.

ژنرال قبل از نبرد، دستورالعمل روشنی به سربازانش داد.

Je préfère écouter de la musique classique, mais parfois j’apprécie d’autres genres aussi.

ترجیح می‌دهم موسیقی کلاسیک گوش کنم، اما گاهی اوقات از سایر سبک‌ها هم لذت می‌برم.

Ce gâteau a tellement bon goût, je ne peux pas m’arrêter d’en manger.

این کیک طعم بسیار خوبی دارد، نمی‌توانم از خوردن دست بکشم.

Le gouvernement a mis en place de nouvelles mesures pour lutter contre la pollution.

دولت اقدامات جدیدی را برای مبارزه با آلودگی اجرا کرده است.

J’aimerais visiter le Grand Canyon un jour.

دوست دارم روزی «گرند کنیون» را ببینم.

Mes amis et moi avons formé un groupe pour jouer de la musique ensemble.

من و دوستانم یک گروه برای نواختن موسیقی به صورت مشترک تشکیل دادیم.

La maison est située en haut de la colline pour profiter de la vue panoramique.

خانه برای لذت بردن از منظره چشم‌نواز در بالای تپه قرار دارد.

Cet homme est un chercheur renommé dans le domaine de la médecine.

این مرد یک پژوهشگر مشهور در زمینه پزشکی است.

C’est un grand honneur d’être invité à cette cérémonie prestigieuse.

دعوت به این مراسم معروف افتخار بزرگی است.

برج ایفل و دیگر نمادهای فرانسوی

Mon ami m’a invité chez lui pour dîner en tant qu’hôte.

دوستم مرا به خانه‌اش دعوت کرد تا میزبان من باشد برای شام.

Attends un instant, je vais chercher mes lunettes pour mieux voir.

لحظه‌ای صبر کن، من دنبال عینکم بگردم تا بهتر ببینم.

در جدول زیر افعال پرکاربرد از ۶۰۰ کلمه کاربردی زبان فرانسه را با معنی مشاهده می‌کنید.

۶۰۰ لغت کاربردی فرانسوی با معنی / فعل
نوع معنی لغت
فعل ترک کردن، ول کردن، رها کردن abandonner
فعل پذیرفتن، قبول کردن accepter
فعل همراهی کردن، به دنبال داشتن accompagner
فعل خریدن، خرید کردن acheter
فعل عاشق بودن، خیلی دوست داشتن adorer
فعل عمل کردن، کاری انجام دادن agir
فعل کمک کردن، یاری دادن aider
فعل دوست داشتن، خوش آمدن aimer
فعل اضافه کردن ajouter
فعل رفتن، حرکت کردن، عازم بودن aller
فعل کسی را با خود بردن، رساندن amener
فعل خود را سرگرم کردن، تفریح کردن amuser
فعل اطلاع دادن، خبر دادن annoncer
فعل پی بردن، فهمیدن apercevoir
فعل ظاهر شدن، آشکار شدن apparaître
فعل صدا زدن، خبر کردن appeler
فعل آوردن، موجب شدن apporter
فعل یاد گرفتن، فهمیدن apprendre
فعل نزدیک شدن approcher
فعل مرتب کردن، نظم و ترتیب دادن arranger
فعل ایستادن، توقف کردن arrêter
فعل رسیدن arriver
فعل نشستن، نشاندن asseoir
فعل مطمئن کردن، خاطر جمع کردن assurer
فعل حمله کردن، هجوم بردن attaquer
فعل رسیدن به atteindre
فعل در انتظار بودن، انتظار کشیدن attendre
فعل پیشرفت کردن، پیش رفتن avancer
فعل داشتن avoir
فعل پایین آوردن baisser
فعل جنگیدن، مبارزه کردن battre
فعل نوشیدن boire
فعل تکان خوردن، حرکت کردن bouger
فعل سوزاندن، آتش زدن brûler
فعل پنهان کردن، مخفی کردن cacher
فعل آرام کردن، تسکین دادن calmer
فعل شکسته شدن، شکستن casser
فعل دست (از کاری یا چیزی) کشیدن cesser
فعل تغییر دادن، عوض کردن changer
فعل آواز خواندن، خواندن chanter
فعل به عهده‌ گذاشتن، سپردن به charger
فعل در پی (چیزی) بودن، مدنظر داشتن chercher
فعل انتخاب کردن، برگزیدن choisir
فعل شروع کردن، آغاز کردن commencer
فعل فهمیدن، متوجه شدن، درک کردن comprendre
فعل شمردن، حساب کردن compter
فعل رانندگی کردن، راندن conduire
فعل بلد بودن connaître
فعل ادامه دادن، دنبال کردن continuer
فعل خوابیدن coucher
فعل بریدن، برش دادن couper
فعل دویدن، عجله کردن courir
فعل پوشش دادن couvrir
فعل ترسیدن، حساس بودن به craindre
فعل فریاد زدن، جیغ کشیدن crier
فعل پنداشتن، تصور کردن، فکر کردن croire
فعل رقصیدن danser
فعل تصمیم گرفتن décider
فعل کشف کردن découvrir
فعل آزاد کردن، رها کردن، خلاص کردن dégager
فعل تقاضا کردن، خواستن demander
فعل پایین آوردن descendre
فعل  ناراحت کردن، متاثر کردن désoler
فعل متنفر بودن، بیزار بودن détester
فعل خراب کردن، ویران کردن détruire
فعل شدن devenir
فعل مجبور بودن devoir
فعل گفتن dire
فعل ناپدید شدن disparaître
فعل  دادن donner
فعل خوابیدن dormir
فعل فرار کردن، گریختن échapper
فعل گوش دادن écouter
فعل نوشتن écrire
فعل دور شدن، فاصله گرفتن éloigner
فعل همدیگر را بوسیدن embrasser
فعل همراه (خود) بردن emmener
فعل جلوگیری کردن، سد شدن empêcher
فعل با خود بردن، بردن emporter
فعل برداشتن، بلند کردن enlever
فعل شنیدن، گوش دادن entendre
فعل وارد شدن entrer
فعل فرستادن envoyer
فعل امیدوار بودن، امید داشتن espérer
فعل امتحان کردن essayer
فعل بودن، هستن être
فعل خودداری کردن، جلوی خود را گرفتن éviter
فعل عذرخواهی کردن، معذرت خواستن excuser
فعل وجود داشتن exister
فعل توضیح دادن expliquer
فعل درست کردن، ساختن faire
فعل بایستن، ضرورت داشتن falloir
فعل بستن fermer
فعل زود گذشتن، به سرعت گذشتن filer
فعل به پایان رساندن، تمام کردن finir
فعل انجام دادن، کردن foutre
فعل کوفتن، ضربه زدن frapper
فعل برنده شدن، بردن، فراگرفتن gagner
فعل حفظ کردن، نگه داشتن garder
فعل لیز خوردن، سر خوردن، لغزیدن glisser
فعل ساکن بودن، سکونت کردن habiter
فعل توجه نکردن، محل نگذاشتن ignorer
فعل فکر کردن، گمان کردن imaginer
فعل وارد کردن importer
فعل نگران شدن، در فکر بودن inquiéter
فعل جای گرفتن، اقامت کردن installer
فعل علاقه داشتن، علاقه‌مند بودن intéresser
فعل دعوت کردن inviter
فعل پرتاب کردن jeter
فعل بازی کردن jouer
فعل قسم خوردن، سوگند خوردن jurer
فعل رها کردن lâcher
فعل گذاشتن laisser
فعل پرتاب کردن، انداختن lancer
فعل از خواب برخاستن، از جا بلند شدن lever
فعل خواندن، مطالعه کردن lire
فعل حفظ کردن، در دست گرفتن maintenir
فعل خوردن، مصرف کردن manger
فعل دلتنگ شدن، دلتنگ بودن manquer
فعل راه رفتن، قدم زدن marcher
فعل ازدواج کردن، با هم ازدواج کردن marier
فعل بردن mener
فعل دروغ گفتن mentir
فعل گذاشتن، قرار دادن mettre
فعل بالا رفتن، افزایش یافتن monter
فعل ظاهر شدن، (خود را) نشان دادن montrer
فعل مردن، فوت کردن mourir
فعل به دنیا آمدن، متولد شدن naître
فعل مجبور کردن، وادار کردن obliger
فعل رسیدگی کردن، مراقبت کردن occuper
فعل تقدیم کردن، پیشکش کردن offrir
فعل جرئت کردن oser
فعل فراموش کردن oublier
فعل باز کردن، گشودن ouvrir
فعل پدیدار شدن، خود را نشان دادن paraître
فعل صحبت کردن، حرف زدن parler
فعل راه افتادن، حرکت کردن partir
فعل عبور کردن از، گذشتن از passer
فعل حقوق دادن، مزد دادن payer
فعل فکر کردن penser
فعل گم کردن perdre
فعل اجازه دادن permettre
فعل خوش آمدن، دوست داشتن plaire
فعل گریه کردن، گریستن pleurer
فعل حمل کردن porter
فعل نصب کردن poser
فعل رشد کردن، روییدن، بیرون آمدن pousser
فعل قادر بودن، امکان داشتن pouvoir
فعل ترجیح دادن préférer
فعل گرفتن prendre
فعل آماده کردن، تهیه کردن préparer
فعل معرفی کردن présenter
فعل خبر دادن، آگاهی دادن، خبر کردن prévenir
فعل دعا کردن، از خداوند خواستن prier
فعل با خود عهد کردن، به خود قول دادن promettre
فعل پیشنهاد کردن، پیشنهاد دادن proposer
فعل محافظت کردن protéger
فعل ترک کردن، ول کردن quitter
فعل تعریف کردن، گفتن raconter
فعل باز آوردن، بازگرداندن ramener
فعل فراخواندن، صدا کردن rappeler
فعل پذیرایی کردن، استقبال کردن recevoir
فعل به جا آوردن، باز شناختن reconnaître
فعل فکر کردن، اندیشیدن réfléchir
فعل رد کردن، خودداری کردن، امتناع refuser
فعل نگاه کردن، تماشا کردن، دیدن regarder
فعل ملحق شدن، پیوستن، رسیدن rejoindre
فعل ملاحظه کردن، مشاهده کردن remarquer
فعل برگرداندن، دوباره گذاشتن remettre
فعل بالاتر رفتن، بالا آمدن remonter
فعل برخورد کردن، روبه‌رو شدن، دیدن rencontrer
فعل پس دادن، برگرداندن rendre
فعل برگشتن، دوباره آمدن rentrer
فعل تکرار کردن répéter
فعل پاسخ دادن به، جواب دادن به répondre
فعل استراحت کردن، خستگی در کردن reposer
فعل دنبال کسی رفتن، سراغ کسی رفتن reprendre
فعل شبیه بودن به، شباهت داشتن به ressembler
فعل باقی ماندن rester
فعل حفظ کردن، به یاد آوردن retenir
فعل پول گرفتن، برداشتن retirer
فعل برگرداندن، پشت‌ورو کردن retourner
فعل همدیگر را یافتن، به هم رسیدن retrouver
فعل موفق شدن، پیروز شدن réussir
فعل بیدار شدن، از خواب برخاستن réveiller
فعل بازگشتن، مراجعت کردن revenir
فعل آرزو کردن، در سر پروراندن rêver
فعل دوباره دیدن، دوباره ملاقات کردن revoir
فعل خندیدن rire
فعل به خطر انداختن risquer
فعل رانندگی کردن، حرکت کردن rouler
فعل پریدن sauter
فعل رهانیدن، رهایی بخشیدن sauver
فعل بلد بودن، اطلاع داشتن savoir
فعل به نظر رسیدن، به نظر آمدن sembler
فعل حس کردن، احساس کردن sentir
فعل (از هم) جدا شدن séparer
فعل فشردن serrer
فعل به درد خوردن servir
فعل بیرون رفتن، گردش رفتن sortir
فعل درد کشیدن، رنج بردن souffrir
فعل لبخند زدن sourire
فعل به یاد آوردن، به یاد داشتن souvenir
فعل کافی بودن، کفایت کردن، بس بودن suffire
فعل پیروی کردن، تبعیت کردن suivre
فعل ساکت ماندن، ساکت شدن taire
فعل به سمت کسی دراز کردن، جلو آوردن tendre
فعل گرفتن، در دست گرفتن tenir
فعل تلاش کردن، کوشیدن tenter
فعل تمام کردن، به پایان رساندن terminer
فعل کشیدن، به سمت خود کشیدن tirer
فعل افتادن، زمین خوردن tomber
فعل لمس کردن، دست زدن toucher
فعل چرخیدن، گشتن tourner
فعل کشیدن، دنبال خود کشیدن traîner
فعل رفتار کردن، برخورد کردن traiter
فعل کار کردن travailler
فعل رد شدن، گذشتن traverser
فعل خطا کردن، دچار خطا شدن tromper
فعل پیدا کردن، یافتن trouver
فعل کشتن، به قتل رساندن tuer
فعل استفاده کردن utiliser
فعل ارزش داشتن، ارزیدن valoir
فعل فروختن vendre
فعل آمدن venir
فعل زندگی کردن، سکونت داشتن vivre
فعل دیدن، مشاهده کردن voir
فعل ربودن، سرقت کردن voler
فعل خواستن، قصد داشتن vouloir

برای درک بهتر کاربرد لغات فرانسوی با معنی بالا، آن‌ها را در جمله‌های زیر ببینید.

J’ai décidé d’abandonner mes vieux habitudes.

تصمیم گرفتم عادات قدیمی خود را رها کنم.

Je suis prêt à accepter le défi.

من آماده‌ی پیوستن به چالش هستم.

Je vais accompagner mes amis au cinéma ce soir.

امشب قصد دارم با دوستانم به سینما بروم.

Je vais acheter des fleurs pour ma mère.

من قصد دارم برای مادرم گل بخرم.

J’adore les voyages, ils me font découvrir de nouvelles cultures.

من سفر کردن را خیلی دوست دارم، زیرا مرا با فرهنگ‌های جدید آشنا می‌کند.

Il est temps d’agir et de faire une différence.

وقت آن است که اقدام کرده و تفاوتی ایجاد کنیم.

Je vais aider mon voisin à réparer sa voiture.

من قصد دارم به همسایه‌ام کمک کنم تا ماشینش را تعمیر کند.

J’aimerais visiter la France un jour.

دوست دارم یک‌ روزی «فرانسه» را ببینم.

N’oublie pas d‘ajouter du sucre à ce thé.

فراموش نکن شکر به این چای اضافه کنی.

Nous allons au parc pour pique-niquer ce week-end.

ما این هفته به پارک می‌رویم تا گردش کنیم.

Peux-tu amener tes enfants à l’école demain matin?

می‌توانی فردا صبح فرزندانت را به مدرسه ببری؟

Je vais amuser mes invités avec des jeux lors de ma fête.

در جشنم قصد دارم مهمانانم را با بازی سرگرم کنم.

Je vais annoncer ma promotion à ma famille ce soir.

قصد دارم امشب ترفیع کاری‌ام را به خانواده اطلاع دهم.

J’ai aperçu un oiseau rare dans le jardin hier.

دیروز یک پرنده نادر در باغ دیدم.

Le soleil a commencé à apparaître sur l’horizon.

آفتاب بر روی افق شروع کرد به پیدا شدن.

Je vais appeler mon ami pour l’inviter à dîner.

می‌خواهم به دوستم زنگ بزنم تا او را به شام دعوت کنم.

N’oublie pas d’apporter ton passeport avec toi.

فراموش نکن پاسپورتت را با خودت بیاوری.

Je vais apprendre à jouer du piano.

قصد کرده‌ام نواختن پیانو را بیاموزم.

Je vais approcher mes collègues pour discuter du projet.

من قصد دارم به همکارانم نزدیک شوم تا درباره پروژه گفتگو کنم.

Je vais arranger la chambre pour accueillir les invités.

اتاق را برای پذیرایی و استقبال از مهمانان ترتیب می‌دهم.

برج ایفل در زمینه ای از پرچم فرانسوی

متن فرانسوی‌ با لغات پرکاربرد

«درک مطلب» (compréhension) زبان فرانسه با یادگیری لغات پرکاربرد فرانسوی با معنی در بافت جمله و متن بهبود پیدا می‌کند. اگر متن‌های فرانسوی را با دقت بخوانید، کلمه‌های جدید آن را زیاد ببینید و با آن‌ها بیشتر درگیر شوید، درک مطلب شما هر روز بهتر و بهتر می‌شود. این مهارت، از مهارت‌هایی است که کیفیت زبان‌آموزی شما را تعیین می‌کند. بنابراین برای خواندن متن‌های زبان فرانسوی، یادگیری واژگان جدید آن‌ها در بافت جمله و تمرین در محدوده سطح زبانی خودتان وقت بگذارید. در ادامه این مطلب می‌توانید دو متن ساده فرانسوی با ترجمه فارسی و فایل صوتی را مطالعه کنید.

به متن «ممنوعیت سیگار در اماکن عمومی» توجه کنید. فایل صوتی متن فرانسه نیز آورده شده است.

Depuis plusieurs mois, on parle beaucoup d’interdire de fumer dans les lieux publics en France. En fait, il y a déjà de nombreux endroits où il est interdit de fumer : dans les gares, dans les aéroports, mais il y a beaucoup de gens qui ne respectent pas la loi. Il faut savoir que les Français sont plutôt contre le tabac dans les lieux publics.
Le gouvernement veut une loi juste, c’est-à-dire une loi qui protège les non-fumeurs mais qui laisse un peu de liberté aux fumeurs. Pour ça, il va certainement interdire la cigarette dans les lieux publics. Mais il y aura des exceptions : on autorisera la cigarette dans les bars-tabac et dans les boîtes de nuit.
La société change : avant, on voyait les stars fumer dans les films ou sur les photos des magazines. La cigarette avait une image positive. Aujourd’hui, ce n’est plus le cas. Il arrive même qu’on retouche des photos pour faire disparaître la cigarette. C’est arrivé une fois, je crois, pour une photo représentant Jean-Paul Sartre. Même le célèbre personnage de bande dessinée Lucky Luke a dû arrêter de fumer.

ترجمه فارسی

چند ماه است که صحبت‌های زیادی در مورد ممنوعیت استعمال دخانیات در اماکن عمومی در «فرانسه» مطرح شده است. در واقع، در حال حاضر سیگار کشیدن در خیلی از اماکن ممنوع است؛ در ایستگاه‌های قطار، در فرودگاه‌ها، اما افراد زیادی هستند که به قانون احترام نمی‌گذارند. باید بدانید که بیشتر فرانسوی‌ها مخالف سیگار کشیدن در مکان‌های عمومی هستند.
دولت خواهان یک قانون عادلانه است، یعنی قانونی که از افراد غیر سیگاری حمایت کند اما اندکی آزادی برای افراد سیگاری بگذارد. برای این کار، او مطمئناً سیگار را در مکان‌های عمومی ممنوع خواهد کرد. اما استثنائاتی وجود خواهد داشت؛ سیگار در سیگارفروشی و کلوپ‌های شبانه مجاز خواهد بود.
جامعه در حال تغییر است؛ پیش از این، ستاره‌هایی را می‌دیدیم که در فیلم‌ها یا عکس‌های مجله‌ها سیگار می‌کشیدند. سیگار تصویر مثبتی داشت. امروز دیگر اینطور نیست. حتی گاهی عکس‌ها را روتوش می‌کنند تا سیگار را پنهان کنند. فکر می‌کنم یک بار برای عکسی که «ژان پل سارتر» را نشان می‌داد، این اتفاق افتاد. حتی شخصیت کارتونی معروف «لوک خوش‌شانس» مجبور شد سیگار را کنار بگذارد.

کلمات و عبارات مهم متن

در جدول زیر می‌توانید معنی کلمه‌های جدید در متن فوق را مشاهده کنید.

کلمه‌ها وعبارت‌های جدید متن
ترجمه کلمه یا عبارت
منع کردن، ممنوع کردن، قدغن کردن interdire
نسبتاً، ترجیحاً، تا حدودی plutôt
توتون، تنباکو tabac
در واقع c’est-à-dire
محلی برای فروش سیگار و نوشیدنی bars-tabac
کلوپ شبانه boîtes de nuit
مجله، برنامه رادیویی یا تلویزیونی magazine
ناپدید شدن، از بین رفتن، نابود شدن disparaître
نشان دادن، نمایاندن représenter
معروف، مشهور célèbre
شخصیت (اثر ادبی و غیره) personnage
ایستادن، توقف کردن arrêter

به مثال‌های زیر از این کلمات توجه کنید.

Je serais plutôt pour.

 تا حدودی موافقم.

Après le spectacle, nous irons en boîte de nuit.

 بعد از اجرا، به کلوپ شبانه خواهیم رفت.

Elle écrit des articles pour un magazine français.

او مقاله‌هایی برای یک مجله فرانسوی می‌نویسد.

Beaucoup de patois auront bientôt disparu.

خیلی از گویش‌های محلی به زودی از بین می‌روند.

Je vais lui représenter qu’il se trompe.

به او نشان خواهم داد که اشتباه می‌کند.

به متن «طرز تهیه سوپ کدو حلوایی» توجه کنید. فایل صوتی متن فرانسه نیز آورده شده است.

Pour faire une bonne soupe au potiron, prenez :

  • un quart de potiron
  • un oignon
  • un demi litre de lait
  • 25 grammes de beurre
  • un bouillon cube
  • un peu de sel
  • un peu de poivre

Coupez l’oignon finement puis coupez le potiron et faites revenir l’oignon avec du beurre à feu doux. Il faut que l’oignon caramélise un peu. Quand l’oignon a légèrement changé de couleur, ajoutez le potiron et mélangez.

Une fois que le potiron est devenu orange foncé, presque marron, ajoutez un peu d’eau et le bouillon cube.

Après avoir ajouté le bouillon cube, laissez chauffer à feu moyen pendant dix minutes.

Ensuite, éteignez le feu.

Ajoutez vingt centilitres de lait, mélangez et laissez refroidir.
Une fois que votre préparation est froide, passez-la au mixer.

A la fin, ajoutez le reste de lait et chauffez votre soupe à feu doux dans une casserole. Salez et poivrez à votre goût.

Vous pouvez aussi ajouter un peu de persil frais et de la crème fraîche au moment de servir.

Cette soupe se mange chaude en hiver et elle est délicieuse froide en été.

Bon appétit !

ترجمه فارسی

برای تهیه یک سوپ کدو حلوایی خوب، مواد زیر را تهیه کنید:

  • یک چهارم کدو تنبل
  • یک پیاز
  • نیم لیتر شیر
  • ۲۵ گرم کره
  • یک طعم‌دهنده گوشت
  • کمی نمک
  • کمی فلفل

پیاز را ریز خرد کنید، سپس کدو حلوایی را خرد کنید و پیاز را با کره روی حرارت ملایم تفت دهید. پیاز باید کمی کاراملی شود. وقتی رنگ پیاز کمی تغییر کرد، کدو حلوایی را اضافه کنید و مخلوط کنید.

هنگامی که کدو تنبل نارنجی تیره و تقریبا قهوه‌ای شد، کمی آب و طعم‌دهنده گوشت را اضافه کنید.

بعد از اضافه کردن طعم‌دهنده گوشت، ده دقیقه روی حرارت متوسط ​​گرم کنید.

سپس حرارت را خاموش کنید.

بیست سانتی‌متر مکعب از شیر را اضافه کرده، مخلوط کنید و بگذارید خنک شود.

پس از سرد شدن آنچه آماده کرده‌اید، آن را در مخلوط‌کن بریزید.

در انتها بقیه شیر را اضافه کنید و سوپ خود را روی حرارت ملایم در قابلمه‌ای گرم کنید. به سلیقه خود نمک و فلفل بزنید.

هنگام سرو می‌توانید کمی جعفری تازه و خامه تازه نیز اضافه کنید.

این سوپ در زمستان به صورت گرم مصرف می‌شود و در تابستان سرد و خوشمزه.

نوش جان.

کلمات و عبارات مهم متن

در جدول زیر می‌توانید معنی لغات پرکاربرد فرانسوی با معنی موجود در متن بالا را مشاهده کنید.

کلمه‌ها وعبارت‌های جدید متن
ترجمه کلمه یا عبارت
کدو تنبل، کدو حلوایی potiron
طعم‌دهنده گوشت un bouillon cube
نمک sel
فلفل poivre
کاراملی کردن caramélise
کمی، به طور مختصر légèrement
نارنجی تیره orange foncé
تقریباً presque
قهوه‌ای marron
جعفری persil

به مثال‌های زیر از این لغات توجه کنید.

J’ai fait de la soupe au potiron.

من سوپ کدو حلوایی درست کردم.

As-tu terminé ton travail ? Presque.

تو کارت را تمام کرده‌ای؟ تقریبا.

Je coupe du persil sur la salade de tomates.

روی سالاد گوجه، جعفری خرد می‌کنم.

مکالمه پیرامون لغات پرکاربرد فرانسوی با معنی

برای یادگیری بهتر زبان فرانسه باید بیاموزید واژگانی که یاد می‌گیرید را چطور استفاده کنید. به همین دلیل در ادامه مطلب مکالمه‌هایی برای شما فراهم کرده‌ایم تا با لغات پرکاربرد فرانسوی با معنی بیشتر آشنا بشوید. تلفظ و ترجمه هر مکالمه نیز همراه آن ارائه شده است.

«ورونیک» عکسی به «آدرین» نشان می‌دهد. در عکس کارکنان شرکت حضور دارند. «ورونیک» کارکنان را معرفی می‌کند. «آدرین» سوالاتی می‌پرسد.

Véronique: Ici, c’est monsieur Lefort, c’est le directeur de l’entreprise.

Adrien: Et là?

Véronique : C’est Francis. Il est informaticien. Et à droite, c’est Anne-Marie, la secrétaire du directeur. Elle est très sympathique.

Adrien: D’accord, et à côté de la porte, c’est qui?

Véronique: C’est monsieur Sato…

Adrien: Il est étranger?

Véronique: Oui, il est japonais, il vient de Sapporo. Devant monsieur Sato, c’est Dennis. Le professeur d’anglais.

Adrien: Il y a un professeur d’anglais dans l’entreprise?

Véronique: Et oui, il y en a un. Mais, il vient seulement le lundi.

Adrien: Et moi, je travaille avec qui?

Véronique: Vous travaillez avec monsieur Lefranc.

Adrien: Il est comment?

Véronique: C’est un homme sérieux et très gentil.

Adrien: Il est jeune?

Véronique: Il a 40 ans.

ترجمه مکالمه اول

ورونیک: این، آقای «لفور» است، او مدیر شرکت است.

آدرین: و آن یکی؟

ورونیک: این «فرانسیس» است. او کارمند فناوری اطلاعات است. و در سمت راست، «آن ماری»، منشی مدیر است. خیلی مهربان است.

آدرین: آهان، کنار در کیست؟

ورونیک: این آقای «ساتو» است…

آدرین: او خارجی است؟

ورونیک: بله، ژاپنی است، او از «ساپورو» می‌آید. جلوی آقای «ساتو»، «دنیس» است. معلم انگلیسی.

آدرین: معلم انگلیسی در شرکت حضور دارد؟

ورونیک: بله، یکی هست. اما، فقط دوشنبه‌ها می‌آید.

آدرین: و من با چه کسی قرار است کار کنم؟

ورونیک: شما با آقای «لفرانک» کار می‌کنید.

آدرین: او چه شکلی است؟

ورونیک: او مردی جدی و بسیار مهربان است.

آدرین: جوان است؟

ورونیک: چهل ساله است.

به مکالمه بین «اینس» و «مارتین» توجه کنید.

Inès: Quoi? Marc t’a encore emprunté de l’argent ! Tu m’avais pourtant dit que c’était fini, que tu ne lui en donnerais plus.
Martin: Je ne lui ai pas donné. Écoute, il m’a demandé si je pouvais lui prêter 2000 balles. Tu voulais que je lui dise quoi
Inès: Il ne te les rendra pas, tu le sais bien.
Martin: Mais, c’est mon frère. Il avait un loyer de retard. Tu ne veux quand même pas qu’il dormedans la rue.
Inès: C’est ça… Je vais lui parler, moi ! Je vais lui dire ce que j’en pense. C’est du chantage affectif !
Martin: Ne te donne pas cette peine, il n’est pas là.
Inès: Comment ça? Il n’est pas là?
Martin : Il est parti en vacances avec Mathilde. Tiens regarde, il nous a envoyé une jolie carte postale.
Inès : De Tahiti ! Ah, c’est bien ce que je pensais ! Il t’a encore raconté des bobards. Il a offert un voyage à Mathilde. Passe-moi ton smartphone !
Martin : Pour quoi faire?
Inès : Pour lui téléphoner ! S’il voit que c’est moi qui appelle, il ne va pas répondre, c’est écrit d’avance. Je veux qu’il nous explique de vive voix avec quel argent il est parti à Tahiti.

ترجمه مکالمه دوم

اینس: چی؟ «مارک» دوباره از تو پول قرض کرد؟ تو به من گفته بودی تمام شده و دیگر به او قرض نمی‌دهی.
مارتین: من بهش ندادم. گوش کن، از من پرسید که آیا می توانم ۲۰۰۰ دلار به او قرض بدهم. چه می‌خواستی بهش بگویم؟
اینس: پول‌ها را پس نمی‌دهد، این را می‌دانی.
مارتین: اما او برادر من است. در اجاره عقب مانده بود. تو هم نمی‌خواهی که او در خیابان بخوابد.
اینس: دیگر بس است. با او حرف می‌زنم. به او می‌گویم که چه فکری درباره‌اش می‌کنم. این باج‌گیری عاطفی است.
مارتین: اذیت نکن، او اینجا نیست.
اینس: منظورت چیست؟ آنجا نیست؟
مارتین: با «ماتیلدا» به تعطیلات رفت. بیا، ببین، کارت‌پستال خوبی برای ما فرستاده است.
اینس: از «تاهیتی»! آه، من دقیقاً همین فکر را کردم. بهت دروغ‌های بیشتری گفته است. پیشنهاد سفر به «ماتیلدا» داده است. تلفن‌همراهت را بده.
مارتین: برای چی؟
اینس: بهش زنگ بزنم. اگر ببیند که من زنگ می‌زنم جواب نمی‌دهد. می‌خواهم شخصاً برای ما توضیح دهد که با چه پولی راهی «تاهیتی» شده است.

سوالات رایج درباره لغات پرکاربرد فرانسوی با معنی

برای درک بهتر لغات پرکاربرد فرانسوی با معنی در ادامه مطلب به تعدادی از پرسش‌های رایج در این زمینه پاسخ داده‌ایم.

لغات پرکاربرد فرانسوی با معنی را چگونه یاد بگیریم؟

صرف نظر از سطح شما در زبان فرانسه، اگر لغات پرکاربرد فرانسوی با معنی را ندانید، مهارت‌های زبانی شما بهبود پیدا نمی‌کند. زیاد کردن دامنه لغات، مثل رژیم گرفتن است. راه‌حل‌های جادویی و روش‌های مخفی نمی‌طلبد، بلکه احتیاج به تلاش، پشتکار، صبر و مواجهه مداوم با زبان دارد. در ادامه پنج تکنیک به شما پیشنهاد می‌کنیم که در کنار کوشش شخصی شما، در یادگیری لغات پرکاربرد فرانسوی با معنی راه‌گشا است.

  • از تکنیک‌های حفظ کردن لغات استفاده کنید. مثلاً می‌توانید از تکنیک سرواژه‌سازی استفاده کنید. برای نمونه شما به «فروشگاه» (store) می‌روید تا «اسپاگتی» (Spaghetti)، «گوجه» (Tomatoes)، «زیتون» (Olives) و «برنج» (Rice) بخرید.
  • محیط یادگیری ایجاد کنید. با تحصیل در کشور فرانسه کاملاً در زبانی که دائماً در اطراف خود می‌شنوید و بر بیلبوردها، سر در مغازه‌ها و… می‌بینید، غرق خواهید شد و در نتیجه بسیار سریع‌تر آن را یاد می‌گیرید. اما لازم نیست حتماً برای گسترش دایره لغات خود به خارج از کشور سفر کنید. تنها کاری که باید انجام دهید این است که در هر کجا که هستید یک محیط انگیزشی و دوست‌داشتنی ایجاد کنید؛ مجلات یا کتاب‌هایی به زبان فرانسه بخرید، فیلم تماشا کنید و از روی دستور پخت‌های فرانسوی غذا بپزید و… .
  • کلمات را در بافت متن یاد بگیرید. برای یادگیری سریع‌تر لغات پرکاربرد فرانسوی با معنی، قرار دادن آن‌ها در متن می‌تواند ایده خوبی باشد. به جای اینکه فهرستی از کلمات را به‌صورت تصادفی تهیه کنید، سعی کنید با آن‌ها جمله بسازید. به این ترتیب، نحوه استفاده از کلمه را در زندگی واقعی خواهید دانست. به‌علاوه، اگر عبارات خنده‌داری به ذهنتان خطور کند، حفظ کردن آن بسیار آسان‌تر خواهد بود. بسته به روش یادگیری خود، می توانید تصاویری را نیز بکشید یا ضمیمه کنید که جملات را کامل می‌کند.
  • از موقعیت‌های واقعی درس بگیرید. فیلم‌ها، نمایش‌های تلویزیونی، کتاب‌ها، پادکست‌ها یا آهنگ‌ها نه تنها منابع عالی واژگان روزمره هستند، بلکه می‌توانند به شما در حفظ کلماتی که با یک صحنه، شخص یا رویداد در زندگی واقعی مرتبط هستند، کمک کنند. پس سعی کنید نسخه‌های اصلی فیلم، کتاب و… را تهیه کنید، با زیرنویس فیلم ببینید و معنی کلمات را درک کنید. اگر عبارت یا جمله‌ای را می‌خوانید یا می‌شنوید و آن را متوجه نمی‌شوید، یادداشت کنید، معنی آن را جستجو کنید و شروع به حفظ کردن آن کنید.
  • روش شخصی خودتان را پیدا کنید. هرکسی به روش خود یاد می‌گیرد، بنابراین اگر هنوز نمی‌دانید کدام روش برای شما مناسب است، تا حد امکان راه‌های مختلف یا ترکیبی از آن‌ها را امتحان کنید: ویدئو آموزشی، فیلم، سریال، کتاب، کلاس، یادگیری زبان فرانسه در خانه و… . هر روشی را که انتخاب می‌کنید، مطمئن شوید که در مسیر تداوم دارید، حتی اگر شده برای دقایقی در روز. بالاخره تمرین لغات فرانسوی با معنی از شما یک زبان‌‌آموز سطح بالا می‌سازد.

چطور لیستی از لغات جدید زبان بسازیم؟

برای ساختن لیستی از واژگان زبان فرانسه برای به خاطر سپردن، می‌توانید از رویکرد موضوعی استفاده کنید. مثلاً در موضوع «فصل‌ها» واژه‌های مربوط به آن از قبیل نام فصل‌ها، باران، برف، فعل‌های مربوط به آن و… را جمع‌آوری کنید. در این زمینه سطح زبانی و کارکردی که از زبان فرانسه احتیاج دارید مهم است. مثلاً اگر می‌خواهید زبان فرانسه را یاد بگیرید تا به آنجا سفر کنید، لغات فرانسوی با معنی مربوط به سفر، رستوران رفتن، آدرس پیدا کردن و… به کارتان می‌آید.

دختری در حال مطالعه لغات پرکاربرد

از طرفی اگر برای یادگیری زبان فرانسه کتاب می‌خوانید، رمان می‌خوانید، پادکست گوش می‌دهید یا فیلم می‌بینید، لیستی از لغات پرکاربرد فرانسوی با معنی که در آن‌ها می‌بینید یا می‌شنوید و برای شما جدید است را جمع کنید. این لیست بسیار ارزشمند است چون دقیقاً در کاربرد واقعی زبان فرانسه استفاده شده است؛ یعنی زندگی واقعی.

تمرین

برای ارزیابی عملکرد خود در رابطه با «لغات پرکاربرد فرانسوی با معنی»، می‌توانید از سوالاتی که در ادامه در اختیار شما قرار گرفته است استفاده کنید. پس از پاسخ دادن به تمامی پرسش‌ها می‌توانید جواب‌های درست و نادرست را نیز ببینید.

تمرین 

جاهای خالی را با لغات پرکاربرد فرانسوی پر کنید.

Q1: Si vous êtes volubile, vous êtes______

جواب

Réponse: Si vous êtes volubile, vous êtes bavard.

Q2: Quel est le synonyme de l’adjectif «fallacieux»?

جواب

Réponse: le synonyme de l’adjectif est Trompeur.

Q3: Ce médicament doit être pris par ______orale.

جواب

Réponse: Ce médicament doit être pris par voie orale.

Q4: Les déclarations du témoin «corroborent» celle de la victime.
Que signifie le verbe «corroborer»?

جواب

Réponse: Le verbe corroborer signifie «appuyer, renforcer, confirmer une opinion».

Q5: J’aimerais avoir ______de temps pour finir mon livre.

جواب

Réponse: J’aimerais avoir davantage de temps pour finir mon livre.

Q6: Les cris de mes voisins ______dans tout l’immeuble.

جواب

Réponse: Les cris de mes voisins résonnent dans tout l’immeuble.

Q7: J’ai _____voyagé dans ma vie

جواب

Réponse: J’ai souvent voyagé dans ma vie

Q8: J’ai visité la belle Province ainsi que la perle des Antilles, _____juste une fois.

جواب

Réponse: J’ai visité la belle Province ainsi que la perle des Antilles, mais juste une fois.

Q9: J’ai _____l’Europe, j’ai rendu visite à maintes reprises à nos voisins d’outre-Rhin.

جواب

Réponse: J’ai visité l’Europe, j’ai rendu visite à maintes reprises à nos voisins d’outre-Rhin.

Q10: Pardon Monsieur, je ______la rue Victor Hugo.

جواب

Réponse: Pardon Monsieur, je cherche la rue Victor Hugo.

جمع‌بندی

در انتهای این مطلب از «مجله فرادرس» نکته‌ای مهم برای یادگیری لغات پرکاربرد فرانسوی با معنی به شما یادآوری می‌کنیم؛ به قول فرانسوی‌ها «Répétez, répétez et répétez encore» یعنی تمرین کنید، تمرین کنید و باز هم تمرین کنید. برای تکرار و تمرین محدودیت نگذارید، کلمه‌هایی که فکر می‌کنید حفظ هستید را هم مرتب مرور کنید. لازم نیست به همان میزانی که برای کلمات جدید وقت می‌گذارید، برای کلمات قدیمی‌تر هم وقت بگذارید اما تکرار و تمرین، لغات پرکاربرد فرانسوی با معنی که از قبل حفظ کرده‌اید را تثبیت می‌کند.

source

توسط artmisblog