ما هر لحظه و به طور غیر قابل تصوری در برابر حجمی از اخبارو اطلاعات گوناگون قرار گرفته‌ایم، شاید این موضوع به ظاهر بی‌اهمیت باشد اما جالب است بدانید که در دراز مدت بر روی انتخاب و تصمیم گیری ما در مسائل ریز و درشت زندگی تاثیر می‎گذارد. به طور مثال همه ما می‌دانیم که تبلیغات در هر شکل و ظاهری ناخوشایند است و ذهن انسان به گونه ای ساخته و پرداخته شده که در برابر تکرار پیام فاقد اراده و عقلانیت است و آن را چه مثبت باشد و چه منفی در حافظه بلند مدت خود ذخیره می‌سازد.

به این تکنیک در صنعت تبلیغات، تکنیک( تکرار) می‌گویند، درست زمانی که شما در مقابل محصول یک برند در یک فروشگاه قرار گرفته اید و مشغول بررسی اطلاعات و قیمت آن هستید، به طور ناخوداگاه توجه شما به نام آن برند که بارها و بارها آن را در رسانه دیده اید جلب می‌شود. اینجا نقطه طلایی نفوذ بر روی افکار و رفتار مشتری است.

شرکت‌ها و آژانس های تبلیغاتی در دنیا توانمندی خود را برای جلب توجه مخاطبین به کار می‌برند، واضح است که اغراق و بزرگ نمایی به همراه چاشنی راست و دروغ بخش جدا نشدنی از بدنه تبلیغات است و به کررات از آن استفاده می‌شود، همچنین می‌دانیم که رابطه بین کارفرما و شرکت های تبلیغاتی یک رابطه دو سویه است یعنی این شرکت‌ها در مقابل دریافت اعتبار برای کارفرمای خود با توجه به سلیقه او بسته های تبلیغاتی متفاوتی را تولید و پیشنهاد می‌کنند.

دولت‌ها نیز به عنوان نهادهای ناظر، برفعالیت و عملکرد تولید و توزیع محتوای این شرکت‌ها به طور پیوسته نظارت می‌کنند و در صورت تخلف، مدیران شرکت های تبلیغاتی باید پاسخگوی افکار عمومی باشند.

با احترام به تمامی افرادی که در رسانه‌های مختلف برای اطلاع رسانی و بالا بردن آگاهی مردم زحمت می‌کشند، اما برخی از این رسانه‌ها که ماهیت و وظیفه آنها تولید خبر بدون نگاه جانبدارانه است، به جای تولید و انتشار اطلاعات صحیح با پوشش تبلیغاتی، اطلاعاتی آلوده به دروغ و فریب را به خورد مخاطب می‌دهند. این رسانه‌ها به دلیل عدم دسترسی به منابع مالی می‌توانند به اعتبار شرکت های بزرگ لطمه وارد کنند.

البته قابل ذکر است که این افراد اغلب در بستر فضای مجازی و به خصوص در پلتفرم اینستاگرام دیده می‌شوند چرا که برای ایجاد یک رسانه دیگر نیازی به مجوز از وزارتخانه، داشتن محلی ثابت (تحریریه) و امکانات و تجهیزات پیشرفته نیست، تنها با داشتن یک موبایل هوشمند و دوربین فیلمبرداری می‌توان هر محتوایی را تولید کرد، بدون آنکه سازمان و یا نهادی بر فعالیتشان نظارت کند.

در این آشفته بازار، صنعت خودرو کشور و شرکت های تولید کننده خودرو به دلیل حاشیه‌های همیشگی، بستر مناسبی برای سوء استفاده این افراد بوده و ما هر روزه شاهد رشد قارچ گونه‌ بلاگرهای خودرو در اینستاگرام هستیم.

گردانندگان این رسانه‌ها معتقدند که برای تولید محتوا وابسته به هیچ منبع قدرتی نیستند و صرفا برای ارتقا و پیشرفت صنعت خودرو محتوا تولید می‌کنند، اما همه‌ی ما می‌دانیم که هیچ گربه‌ای تا به امروز محض رضای خدا موشی را نگرفته و این افراد نیز زمان، امکانات مالی و تجهیزاتی خود را صرفا برای اطلاع رسانی مردم هزینه نمی‌کنند.

در پشت پرده و در جایی که از دید مخاطب دور است، اتفاقاتی رخ می‌دهد که وزنه را به نفع یک شرکت خودروساز سنگین و برای شرکت دیگر سبک می‌کند،مصداق بارز این موضوع، تولید دو خودرو با یک پلتفرم و مشخصات فنی یکسان از دو شرکت خودرو ساز متفاوت است.

اگر شرکتx تولید کننده خودرو 1باشد از دید گردانندگان این رسانه‌ها خودرویی خوب و قابل خرید است اما اگر شرکتy تولید کننده خودرو 2 باشد آن خودرو ارزش خرید و هزینه کردن را ندارد.

اینجا ما با استاندارد های دوگانه این افراد مواجه‌ایم، واضح است که علت آن چیست، ارتباط و زد و بند با شرکت xو اسپانسری برای تبلیغ خودرو و اگر مدیران شرکتy مجاب به پرداخت هزینه به گردانندگان این رسانه‌ها نشوند، خودرو تولیدی آنها فاقد کیفیت بوده و محتوای اینستاگرامیشان بر ضد شرکت Yخواهدبود.

علاوه بر آسیبی که این رسانه‌های (خودران) بر اعتماد و باور افکار عمومی وارد می‌کنند، میدانیم که دنیای امروز دنیای تعامل و ارتباط با دیگری است و نمی‌توان نظر مخالف را نادیده گرفت اما گردانندگان این صفحات در مواجه با نقد و نظرات مخالف، سیاست حذف را انتخاب و تصور می‌کنند که با حذف نظر مخالف می‌توانند صورت مساله را پاک کنند. چنین افرادی که تاب نقد دیگری را ندارند چگونه خودشان را دلسوز مردم و صنعت خودرو معرفی می‌کنند؟مگر نه اینکه ویژگی بارز رسانه‌های رپورتاژی و وابسته به اسپانسر، بستن نظرات و یا حذف منتقدان است؟ مگر نه اینکه اعتبار یک موضوع در فضای مجازی نشات گرفته از نوع نظراتی است که مخاطبین برای آن محتوا می‌نویسند؟

در نهایت همه‌ی ما به طور روزانه بخشی از زمان خود را در فضای مجازی صرف می‌کنیم اما همواره باید نسبت به مطالبی که می‌خوانیم آگاه باشیم. این پرسش که هدف از ساخت و انتشار این محتوا چیست؟ می‌تواند کمک بزرگی به تسلط ذهن و زمان ما در فضای مجازی کند.

source

توسط artmisblog.ir