ما هم مثل کشورها مرزبندی‌های مخصوص به خودمان را داریم. برخی مرزهایشان صاف و ساده پیش می‌رود اما برخی دیگر پیچیدگی‌های مخصوص به خود را دارند. برخی از رک‌گویی لذت می‌برند و برخی دیگر از آن متنفرند. برخی از اینکه در کارهایشان دخالت کنیم ناراحت می‌شوند اما برخی دیگر نه تنها ناراحت نمی‌شوند بلکه خودشان آن‌ها را در اختیارمان قرار می‌دهند.

اما در هر صورت چیزهایی هم هستند که موجب نگرانی‌مان می‌شوند. منظورم همان خط قرمزهایی است که تعیین می‌کنیم و دوست نداریم دیگران پایشان را فراتر بگذارند. با این وجود برخی چندان علاقه‌ای به رعایت حقوق دیگران ندارند و خیلی آسوده روی مخ‌مان راه می‌روند. در چنین شرایطی چه کاری از دستمان برمی‌آید؟

جواب را در یک جمله ساده و خلاصه می‌کنم؛ بگویید به تو ربطی ندارد. جواب قانع‌کننده و دندان‌شکنی است. فرض کنید مقابل کارفرما ایستاده‌اید و او از علایق شخصی شما می‌پرسد، با لحنی کوبنده می‌گویید به تو ربطی ندارد. حیرت‌آور است مگر نه؟ ولی به احتمال زیاد باید دنبال شغل دیگری بگردید.

بنابراین به نظر می‌رسد پاسخ دادن به این سؤال آنقدرها هم که فکر می‌کردیم ساده نیست چون نمی‌توانیم به هر کسی که از راه رسید بگوییم به تو ربطی ندارد. طیف این آدم‌ها فراوان است پس بایستی چه روشی را به کار ببریم؟ از آنجایی که کتابی در این زمینه نوشته نشده ناگزیرم به تجربه شخصی‌ام اشاره کنم:

ما ارتباط‌های گوناگونی داریم. جدای از خانواده می‌توانم به دوستان صمیمی و همکاران اشاره کنم. ناچاریم به اینکه ارتباط برقرار کنیم و خواسته یا ناخواسته بخشی از شخصیت خود را به آن‌ها معرفی کنیم. در این حیص و بیص یکی فضولی‌اش گل می‌کند و مدام سؤال می‌پرسد؛ آن هم سوال‌هایی با محوریت چیست یا چرا.

اما بعد از کلی زد و خورد و تصمیم‌های اشتباه فهمیده‌ام جواب همان «به تو ربطی ندارد» است با این تفاوت که مضمون آن به تبع شرایط تغییر می‌کند. به بیانی بهتر «به تو ربطی نداردِ» دوست با «به تو ربطی نداردِ» همکار یا خانواده متفاوت است. چه شده؟ ای بابا. گارد نگیرید. بله لازم نیست تمام آنچه می‌دانیم را با خانواده به اشتراک بگذاریم.

وقتی سر صحبت باز می‌شود و درد دل خود را فاش می‌کنیم باید این را هم بدانیم که ناخواسته به دیگران این حق را می‌دهیم در زندگی‌مان دخالت کنند، معیارهایمان را تعیین کنند، رشته تحصیلی‌مان را انتخاب کنند و حتی بگویند با کدام آدم ازدواج کن و با کدام آدم ازدواج نکن.

با در نظر گرفتن این تبعات به نظرم همان «به تو ربطی ندارد» راهکار مناسبی باشد. جنگ اول به از صلح آخر. منتهی مراتب باید در نظر داشته باشیم که چگونه می‌توانیم «به تو ربطی نداردِ» مناسبی برای هر کدام از ارتباط‌های خود بیابیم. می‌توانم برایتان مثال بزنم اما هیچ فایده‌ای ندارد چون آدم‌ها اطراف من، آدم‌های اطراف شما نیستند، روحیات مختلفی دارند. لازم است مقداری خطر کنیم ولی مودبانه.

راستی به هیچ عنوان به پدر خود نگویید به تو ربطی ندارد. این صرفن یک تعبیر است برای اینکه بدانیم هر حرفی جایی دارد و مکانی. ما به عنوان یک فردیت مستقل حق این را داریم که برخی دانسته‌ها را برای خود نگه‌ داریم.

source

توسط artmisblog