در ابتدا درباره استفاده کمتر از ظرفیت سینما برای انتقال مفاهیم تمدنی بیان کرد: در ابتدا یاد کنیم از فداکاری‌های مردم غزه و درود فرستیم بر شهدای پاک آن منطقه. از “بازمانده” سیف‌الله داد یاد می‌کنم که جزو آثار مهم درباره مساله غزه هست. باید از دیگر عزیزانی که آثاری در این زمینه تولید کردند، حال با هر کیفیتی تشکر کنیم.

این کارشناس فرهنگی ادامه داد: ابعاد سینمای ایران نسبت به ظرفیتی که داشته و تولیداتش، متناسب رشد نکرده است. به لحاظ وجود منابع پشتیبان، تمایل، منابع انسانی و…. ظرفیت‌هایی وجود دارد و می‌شود آن را فعال کرد. در تناسب ظرفیت تولید و نمایش، سهم اولویت‌ها ناچیز شده‌اند. در حقیقت همه اولویت‌ها نتوانسته است در سنیما بروز و ظهور پیدا کند.

در ادامه نقدسینما، رضاداد مطرح کرد: شاید مطلوب‌ترین شکل ماجرا این باشد که ما این مساله به عنوان مثال مساله مقاومت را دغدغه بخش خصوصی برای افراد علاقه‌مند و فضا و فرصت را فراهم کنیم. به عنوان مثال حوزه هنری یک زمان پرچم‌دار فیلم‌های دینی بود و افرادی مانند مجید مجیدی و رضا میرکریمی آثاری را تولید کردند. از نظر من تغییر و بی‌ثباتی مدیریت و یا تغییر سیاست‌ها باعث شد به برخی مسایل در سینما به صورت جدی پرداخته نشود.

او یادآور شد: ما باید به بخش خصوصی اعتماد و سازوکارهایی را در این بخش پیدا کنیم‌. موسسات اقتصادی که سودآوری دارند و تمایل به کار فرهنگی، بهتر است مالیات‌شان را صرف اثر هنری کنند. در حقیقت تصدی‌گری دولتی باید به حداقل خود برسد و سازوکارها را تسهیل کند.

رضاداد گفت: در دهه گذشته یک ترس از ورود برخی فیلم‌ها به وجود آمد که ریشه آن فیلم “رستاخیز” بود. ما ۱۲ سال است آقای درویش را نداریم. در حقیقت فیلمسازان برخی مضامین را دنبال نمی‌کنند چراکه معتقدند سری که درد نمیکند را برای چی دستمال ببندم‌. متاسفانه گفتگو با فیلمسازان مغفول مانده است و وظیفه داریم فضا را فراهم کنیم.

۵۷۵۷

source

توسط artmisblog.ir