«آرمان امروز» روند مهربانی و شفقت را در جامعه کنونی بررسی می کند

آرمان امروز- گروه جامعه:  «مهربانی» یکی از صفات انسانی است که ضرورت آن از پیداش بشر، مورد تاکید بوده است. حتی در قرون مختلف فقدان آن، باعث ناراحتی و آزاردگی جوامع بشری بوده است، مثلا لسان الغیب، حافظ شیرازی در سده   ۷۹۲ هجری قمری در مورد  مهربانی می گوید: «شهرِ یاران بود و خاکِ مهربانان این دیار/ مهربانی کِی سر آمد شهریاران را چه شد؟»، رودکی نیز می گوید: «در دل ما شاخ مهربانی بنشاست/ دل نه به بازی ز مهر خواسته برکند.» زمینه عاطفی و احساسی مهربانی آن را از احترام گذاشتن به دیگران برحسب وظیفه متفاوت می کند. انتظار می رود که این حالت های عاطفی در موقعیت هایی که امکان مقابله به مثل یا منفعت شخصی وجود ندارد افزایش بیابد و به صورت رفتارهای یاریگرانه بروز پیدا کند.

جامعه ای مهربان

به اعتقاد کارشناسان، مقوله مهربانی را می توان از دو منظر روانشناسی و جامعه شناسی بررسی کرد. اما از بعد جامعه شناختی، اگر بخواهیم از یک باور شفقت‌محور و مهربانی‌محور و یک رفتار مهربانانه گذر کنیم، چه باید بکنیم؟ سوالی که محمد رضا خدابندی معتقد است برای تحقق آن حتما باید ملزومات این کار را دراختیار کنشگر جامعه قرار دهیم. وی در این زمینه در این گفت و گو با «آرمان امروز» می گوید: به بیانی کنشگر به شرط دارا بودن این مقدمات، شرایط و بستر‌ها، قادر است از یک باور ارزشمند مهربانی که برگرفته از یکی از بنیادی‌ترین ویژگی‌ها و صفات خداوندی است، یک رفتار مهربانانه و شفقت‌آمیز به اجرا بگذارد. حال این بستر و شرایط چیست؟ اولین بستر این است که باید ساختارهای مهربانی‌کردن و بسترهای فرهنگی آن فراهم شود. به عبارتی، باید نظام ارزشی و نظام معیارین مهربانی‌کردن و مهربان‌بودن در بسترهای اجتماعی و فرهنگی فراهم شود.

وی به عنوان دومین عامل در این خصوص می گوید: از سویی یک انسان به‌عنوان یک کنشگر باید براساس فرآیند جامعه‌پذیری و فرهنگ‌پذیری مهربانی و مهربانی‌کردن، ابتدا به باورهای نظام ارزشی مهربانی‌کردن برسد و در مرحله بعدی مهارت‌ها و تکنیک‌های انجام مهربانی را یاد گرفته باشد. به بیان دیگر، اگر نظام فرهنگی، نظام مهربان‌زایی نباشد و پنداشت‌ها و باورهای مهربانی در آن زایش نکند و نظام اجتماعی بسترهای تربیتی مهارت‌ها و تکنیک‌های اعمال مهربانی را به افراد یاد ندهد، در این صورت اگر شما مهربانی را از کنشگران آن جامعه طلب کنید، گویی محصول زیبا و پرباری را از یک سرزمین خشک و شوره‌زارطلب کرده‌اید.

وی با ذکر اینکه، به عبارت دقیق‌تر، مهربانی‌کردن LOCAL است، یعنی جامعه ثروتمند، ساختار ثروتمند و انسان‌های ثروتمند می‌خواهد می افزاید: به عبارتی، اگر بخواهیم واقع‌بینانه و جامعه‌شناختی به این موضوع بپردازیم، باید گفت افراد فقیر قادر به مهربانی‌کردن نیستند. فقط انسان‌های ثروتمند قادر به مهربانی هستند. برای مهربانی‌کردن باید غنی و ثروتمند بود زیرا مهربانی از جنس بخشش و بخشیدن است و فقط انسان‌های بزرگ‌منش و ثروتمند و غنی قادر به بخشش هستند.

خدابندی تصریح می کند: درضمن ساختارها و ترتیبات نهادی هم این شرایط بزرگ‌شدن و مهربانی‌کردن را فراهم کند وگرنه به تعبیر حضرت‌سعدی، نادان از مهربانی، فکرهای دیگر می‌کند. این‌دو مقوله زیربناست؛ یعنی از یک‌طرفش روابط ساختاری و نظام فرهنگی آماده شود و از سوی دیگر کنشگر که می‌خواهد مهربانی و شفقت کند، باید به اندازه‌ای بزرگ، غنی و ثروتمند شده باشد که بتواند مهربانی کند، این‌دو لازم و ملزوم هم هستند و اگر این شرایط مهیا نباشد ما قادر به ایفای شفقت نخواهیم بود.

خدابندی با ذکر مثالی در این خصوص می گوید: انسان‌هایی که بزرگ نمی‌شوند، غنی نمی‌شوند و ثروتمند نیستند (من بزرگی و توسعه‌یافتگی و ثروت را در همه ابعاد مادی و فرهنگی عرض می‌کنم) آن هنگام ممکن است مهربانی کنند، اما مهربانی‌شان نه از بابت مهرورزی بلکه از بابت ارضای نیازهای درونی خودشان یا از بابت تحقیر دیگری است یا برای رسیدن به بسیاری از اهداف دیگر که رنگ زیبایی، مهربانی و شفقت روی آن کشیده شده و این موجود نامیمون را به‌عنوان قناری شفقت می‌فروشند. این نوع به اصطلاح مهربانی‌کردن سخیف از این بابت است که فرد پاسخی به عقده‌های درونی خود بدهد.

این جامعه شناس تاکید می کند: اگر از این منظر به ساختارها و نظام ارزشی و معیاری و کنشگران و عاملان شفقت نگاه کنیم، درمی‌یابیم که باید جامعه‌ای توسعه‌یافته در سرمایه‌های اجتماعی داشته باشیم. حرف اول را توسعه سرمایه‌های اجتماعی می‌زند؛ جامعه‌ای که سرمایه‌اجتماعی‌اش به زوال نرفته باشد و از سرمایه‌های پویا و پاینده برخوردار باشد، اضلاع اعتماد و ارتباطات سازنده را می‌تواند بسازد و روابط در این جامعه شفاف و روبه‌رشد است.در جامعه‌ای که روابط آیینه‌وار است و ارتباطات کارآمد و پویاست و همه اطلاعات نه در ظرف گلی، بلکه در ظرف شیشه‌ای قرار داده می‌شود. افراد در سطح افقی به همدیگر اعتماد دارند، به این معنی است که همبستگی اجتماعی وجود دارد و این همبستگی و اعتماد اجتماعی در سایه شفقت و مهربانی است که ریسمان سرمایه‌های اجتماعی را محکم‌تر می‌کند. اما زمانی که جامعه به مرگ سرمایه اجتماعی‌اش عزادار است و در جلوی چشمش فرسایش آن را با حسرت می‌نگرد، در چنین جامعه‌ای نه سرمایه‌اجتماعی وجود دارد و نه مهربانی اتفاق می‌افتد و نه به صفت‌های ارزشی انسانی می‌توان پرداخت.

وی با اشاره به اینکه متاسفانه در سالیان اخیر داریم زوال سرمایه اجتماعی را با حسرت می‌نگریم. چند سالی است که فرسایش سرمایه اجتماعی از معضلات جدی جامعه ما است می گوید: در این جامعه شفقت رخت بربسته هرچند که ممکن است ویترین‌ها، مهربانی و شفقت را نشان دهد و همه تلاش کنند این حرکات تصنعی را پرچم کنند و تکان‌دهند تا بگویند مهربانی وجود دارد.اما اگر مهربانی و شفقت به معنای واقعی در جامعه امروز ما وجود داشت، فقر وجود نداشت. اگر شفقت در جامعه امروز ما بود، امید و وحدت اجتماعی بیشتر بود. اگر شفقت وجود داشت، امنیت بیشتر بود و اگر مهربانی بود، آسیب‌های اجتماعی وجود نداشت. به قول جامعه‌شناسان روش تحقیقی و آماری، بین میزان شفقت و مهربانی و میزان مفاهیم ارزشی اجتماعی رابطه خطی مستقیم وجود دارد؛ هرچه میزان یکی بیشتر شود، دیگری هم رشد پیدا می‌کند. این رابطه نسبت به آسیب‌های اجتماعی معکوس است. یعنی شفقت و مهربانی با آسیب‌ها رابطه معکوس دارد.

 

مهربانی و سلامت روان

ناصر قاسم زاده / روانشناس

مهربانی در حقیقت یک مهارت اجتماعی است. از آنجا که انسان موجودی اجتماعی است، اهمیت مهربانی در سلامت روان او بسیار زیاد است. در حقیقت مهربانی، پاسخی رفتاری است که در آن شفقت نسبت به دیگران بر منافع ما پیشی می گیرد. اما این ویژگی اغلب مورد بی توجهی و بی مهری قرار می گیرد. چرا مهربانی کم ارزش است؟ شاید تا حدی بدین دلیل باشد، که در نظر برخی مهربانی نسبت به دیگران نوعی چاپلوسی است. در نظر این افراد، رسیدن به موفقیت تنها با رد شدن از دیگران یا بی توجهی به آنان به دست می آید. اما این نوع باور به ندرت به شادی حقیقی در زندگی منجر می شود. ، مهربانی از نظر روانی و معنوی به شکلی غیرمستقیم با شادی و رضایت در ارتباط است. این روانشناس در این زمینه می گوید: تحقیقات نشان می دهند که افراد شاد، مهربان تر از افرادی هستند که شاد نیستند. تحقیقات همچنین نشان می دهند که عمل ساده شمردن تعداد اعمال مهربانانه یک نفر منجر به افزایش شادی در او می شود. محاسبه اعمال مهربانانه همچنین باعث می شود که فرد مهربان تر شود. بررسی تاریخ کشورمان حکایت از آن دارد که مهربانی در طیف روانشناسی تاریخ ایران، با فراز و فرودهای بسیاری همراه بوده است که بسته به شرایط مختلف تاریخی، اقتصادی، فرهنگی و حتی سیاسی، تغییر می کرده است. به عنوان مثال در جامعه کنونی ما، فشارهای اقتصادی باعث شده تا مردم اکثرا عصبی و پرخاشگر باشند و از مهربانی فاصله بگیرند.  دلیل آن واضح است. چرا که مهربانی حس قدردانی را در شما تقویت می کند. شما به فردی نیازمند چیزی کمک کرده اید. همین آگاهی باعث افزایش حس شادی در شما می شود. مهربانی موجب شکل گیری احساس همدلی وشفقت نسبت به دیگران می شود، که به نوبه خود ارتباط مثبت شما را با سایرین بهبود می بخشد. مهربانی شما را وامی دارد که با افراد افسرده و کسانی که منزوی شده اند، ارتباط بگیرید. به همین دلیل است که کارهای داوطلبانه آنقدر احساس خوبی در شما ایجاد می کنند. زمانی که با دیگران ارتباط می یابید، احساس بیگانگی در شما از بین می رود و مشابهت های بیشتری با افراد نزدیک خود پیدا می کنید. مهربانی برای تقویت حس جمعی و تعلق داشتن به یک گروه اهمیت دارد.

source

توسط artmisblog.ir