یکی از جذاب ترین سریال‌های پایانی سال ۲۰۲۳ در استریم Hulu منتشر و در روز‌های اخیر پخش آن به پایان رسید؛ یک درام پلیسی پیچیده از سازندگان «The OA» به نام قتلی در انتهای جهان. این مینی سریال هفت اپیزودی روح آثار جنایی و معمای قتل آگاتا کریستی را با فرم و جهان آثار فیلمسازی‌ چون الکس گارلند ترکیب کرده و اثری خاص را شکل داده است. در ادامه همراه ویجیاتو باشید تا با هم نگاهی به سریال A Murder at the End of the World داشته باشیم.

خلاصه داستان: داربی هارت (اِما کورین)، در حکم یک کارآگاه آماتور، به دعوت یک میلیاردر منزوی، به ملک او در مکانی عجیب می‌آید. داربی در آنجا با هشت مهمان دیگر ملاقات می‌کند و یکی از آنها به زودی مرده یا کشته شده پیدا می‌شود. اکنون داربی تحقیقاتی را برای جلوگیری از قتل یا قتل‌های بعدی آغاز می‌کند. آیا قاتل کیست؟! این پرسشی است که باید برای آن به تماشای این معمای قتل تکنوآر بپردازید.

مجموعه‌ای برجسته از شخصیت‌ها را در نظر بگیرید، آنها را در مکانی خلوت گرد هم بیاورید، اجازه دهید جنایتی اتفاق بیفتد و نقاط تاریک گذشته افراد حاضر به آرامی آشکار شود. آگاتا کریستی، ملکه رمان‌های جنایی، به کشش این ساختار روایی پی برد و آن را به طور موثر در آثار خود استفاده کرد. اکنون خالقان سریال علمی تخیلی تحسین‌شده نتفلیکس «The OA»، رویکرد بسیار مشابهی را برای پروژه جدید خود «قتلی در انتهای جهان» در پیش گرفته‌اند. این اثر یک معمای قتل را با نگاهی به آینده‌ای مبهم و خشونتی که اغلب در جامعه ما برای زنان رخ می‌دهد ترکیب می‌کند.

اگر بخواهم سریال A Murder at the End of the World یا همان «قتلی در انتهای جهان» را در یک جمله برای شما تعریف یا توصیف کنم باید گفت: این مینی سریال یک داستان پلیسی کلاسیک در یک محیط سایبرپانک است. در پنج سال اخیر موج جدیدی از محبوبیت ژانر «معمای قتل» در بین مخاطبان و فیلمسازان به ثمر نشسته است؛ از همین جهت زوج هنری بریت مارلینگ و زال باتمانقلیچ که به‌ویژه برای سریال ناتمام نتفلیکس «The OA» به طور گسترده شناخته شده بودند، با داستانی کاملاً جدید به زمین بازی سریال سازی بازگشتند.

از نظر ایدئولوژیک، «قتل در انتهای جهان» به اصل کار فیلمنامه نویسانی وفادار می‌ماند که سال‌ها محدودیت‌های توانایی انسانی را مطالعه کرده‌اند، تروما را به عنوان نقطه رشد معنوی پرورش داده‌اند و با عرفان معاشقه کرده‌اند. و اگر زمانی سریال «The OA» از همین سازندگان برای هزاره ما «توئین پیکس» قرن جدید نامیده می‌شد، پس «قتل در انتهای جهان» دوست دارد با سریال «شرلوک» مقایسه شود.

در عین حال، سریال باتمانقلیچ و مارلینگ از نظر ساختاری بیشتر یادآور یک داستان پلیسی به سبک آگاتا کریستی است؛ چرا که به شکل سنتی چند نفر با استعداد از سراسر جهان در یک هتل برفی ایسلندی گرد هم می‌آیند تا درباره استراتژی‌های جدید برای آینده بحث کنند. اما نکته این است که حوادث این سریال در آستانه آخرالزمانی است که رسیدن آن به مویی بند شده است.

بنابراین، در چنین سناریو جالبی در حساس ترین لحظه اتفاق وحشتناکی رخ می‌دهد. در واقع یکی از مهمانان کشته می‌شود و عنصر کارآگاهی قصه که دختری به نام داربی است، با دنبال کردن سنت‌های فردی چون شرلوک هلمز، فداکارانه به دنبال یک قاتل مرموز می‌رود و از یک هوش مصنوعی به عنوان شریک ضروری‌اش چون جان واتسون استفاده می‌کند.

اما یکی از نکاتی که مخاطب پیش از تماشای این سریال باید بداند این است که این اثر برآمده از خصوصیات بنیادی سینمای «تکنوآر» است. شاید بخواهید بدانید که تکنوآر چیست؟! خب این ژانر فرعی، از ادغام فیلم نوآر با گونه‌ علمی تخیلی در دهه هشتاد میلادی، همزمان با رواج خصوصیات پست مدرنیستی در هنرها، شکل گرفت. سینمای تکنوآر، علاوه بر این که مصداق خوبی برای ترکیب ژانرها و سبک هاست، برخی از مفاهیم کلیدی پست مدرنیسم را نیز به خوبی بازتاب می‌دهد. ریشه‌های سینمای تکنوآر شامل گونه علمی تخیلی، ادبیات سایبرپانک، ادبیات گوتیک و در ادامه عناصری همچون دیستوپیا، بحران‌های محیط زیست و اشاره به سایبرگ‌ها است.

اکنون سریال A Murder at the End of the World نیز تمام موارد بیان شده بالا را در خود جای داده است. برای مثال دیستوپیای امروزی موجود در این سریال که به دلیل تغییرات آب و هوایی و فناوری به سرعت در حال توسعه است، فقط کاتالیزور نسلی است که ناامید از تغییر هستند. آینده اکنون در دستان عده معدودی از افراد ممتاز است: افراد ثروتمند، درخشان و گاهاً مدبر. اینکه آیا آنها می‌توانند کشتی در حال غرق شدن را به موقع تصحیح کنند تا همه را نجات دهند، معمایی نیست که هر کسی کاملاً واجد شرایط حل آن باشد. اما سریال قتلی در انتهای جهان این سناریو را به شکل سرگرم‌کننده به میدانی برای داستان‌گویی تبدیل می‌کند.

نکته جذاب دیگر این سریال آن است که اگرچه این اثر خود را به عنوان یک معمای قتل معرفی می‌کند (ژانری که با فتنه‌های متمرکز بر فناوری و گروه بازیگران مظنون و قربانیان به طرز ماهرانه‌ای طراحی شده است) اما در واقع یک داستان عاشقانه پنهان است. عاشقانه‌ای که در هسته آن خود دختر کارآگاه قرار دارد و باعث می‌شود مخاطب به شکل ویژه روی هویت و گذشته او تمرکز کند. این تمرکز شاید زمین بازی را از دیگر شخصیت‌های مکمل بگیرد و این به خودی خود یک ایراد است.

اما بخشیدن عیب‌های سریال A Murder at the End of the World زمانی که داستانی چنین غنی را روایت می‌کند، آسان است. هفت قسمت این سریال از نظر دامنه و سرعت بسیار متفاوت هستند. برای مثال کوتاه‌ترین زمان اپیزود‌های این اثر چیزی نزدیک 50 دقیقه است. ولی اکثر اپیزود‌ها به درازای یک فیلم بلند هستند و شاید هر لحظه درون سریال آنقدر هیجان‌انگیز نباشد. اما مارلینگ و باتمانقلیچ ما را با هیجان‌های خلاقانه‌ای که وابستگی ما به فناوری را از بین می‌برد، به محتوای این سریال متصل می‌کنند.

با این تفاسیر نمی‌توان ادعا کرد که این مینی سریال ژانر را متحول می‌کند، اما انتخاب آن برای تلفیق پیش‌فرض سنتی آگاتا کریستی با جهان‌سازی آثار الکس گارلند برای جذاب نگه داشتن همه چیز کافی است. البته با این همه بازی فرا متنی، «قتلی در انتهای جهان» به راحتی می‌تواند در میان دیگر داستان‌های پلیسی پست مدرن گم شود، اما در مقطعی مشخص می‌شود که خط داستانی تحقیق تنها موتور طرح و دسیسه اصلی است. این یعنی هویت سریال در شخصیت خود داربی نهفته است که در فلش بک‌های متعدد برای مخاطب آشکار می‌شود.

در اصل، مارلینگ و باتمانقلیچ داستانی در یک داستان می‌سازند و سناریو معروف «ده سرخپوست کوچک» آگاتا کریستی را به یک سایبرپانک آینده‌نگر با بازتاب‌هایی درباره عشق، مرگ، پیشرفت تکنولوژیکی و فاجعه آب و هوایی تبدیل می‌کنند. در عین حال، وقتی به تصاویر زیبای «قتل» نگاه می‌کنید، این تصور واضح را دریافت می‌کنید که نویسندگان واقعاً به ساخت پروژه جدیدی در این گونه اعتقاد داشتند. با این حال، مناظر برفی مسحورکننده، مناظر خارق‌العاده و بازیگران درجه یک تنها بخش کوچکی از چیزی است که سریال می‌تواند به بینندگان ارائه دهد.

در پایان باید گفت: قتلی در انتهای جهان یک سریال هیجان‌انگیز با پیامی روشن است. معماها به خوبی فکر شده‌اند و توجه شما را به خوبی جلب می‌کنند. این واقعیت که داستان تقریباً به یک لوکیشن محدود شده است نیز به تنش بیشتر در مخاطب می‌افزاید. پس اگر چیزی متفاوت در گونه معمای قتل می‌خواهید باید حتما این سریال هفت اپیزودی را تماشا کنید.

source

توسط artmisblog.ir