روزنو :

عصر ایران در یادداشتی به قلم مصطفی داننده، تصمیم تازه مدیران تلویزیون را بررسی کرده است.

فردوسی پور به سرنوشت تلخ جمشید آریا دچار شد!

در این یادداشت‌می خوانیم:

در دهه شصت، مدیران وقت سینمایی، وزارت ارشاد و دیگر نهادهایی که قدرت بیشتری از دستگاه فرهنگی کشور داشتند، با ستاره‌سازی در سینما مشکل داشتند. به همین واسطه دستور دادند تا جمشید هاشم‌پور یا همان «جمشید آریا»، ستاره سینمای ایران بعد از انقلاب، ممنوع‌الکار شود.

فرح‌بخش، تهیه‌کننده سینما، درباره رفع ممنوع‌الکاری هاشم‌پور در آن زمان می‌گوید: «بعد از اینکه هاشم‌پور از سال ۶۲ تا ۶۷ ممنوع‌الکار شد، کیانوش عیاری در سال ۶۷ برای فیلم «روز باشکوه» به دفتر فخرالدین انوار رفت تا بتواند مجوز بازی هاشم‌پور را اخذ کند. بعد از کلی چک و چانه، آنها بالاخره راضی شدند که هاشم‌پور به سینما بازگردد، اما شرط‌های عجیبی گذاشتند؛ یکی از آنها این بود که نام آریا از این هنرپیشه برداشته شود و به جمشید هاشم‌پور تغییر پیدا کند. شرط دیگر هم این بود که سر او تراشیده نشود.»

این‌ها را نوشتم تا به این نکته اشاره کنم که به نظر می‌رسد مدیران صداوسیما تصمیم گرفته‌اند از همان روش دهه شصت استفاده کنند و عرصه گزارشگری در ایران را به صحرایی بی‌ستاره تبدیل کنند.

در سال‌های نه چندان دور، یکی از خبرهای رسانه‌های ورزشی به ویژه در ایام جام ملت‌های اروپا یا جام جهانی و حتی بازی‌های مهم لیگ، نام گزارشگر بازی بود. عادل فردوسی‌پور، مزدک میرزایی، جواد خیابانی، پیمان یوسفی، سرهنگ علیفر، محمدرضا احمدی و دیگران برای مردم شناخته شده بودند و حتی هوادار داشتند و از آنها در برابر دیگری حمایت می‌کردند. مردم در خیابان‌ها این گزارشگرها را به چهره می‌شناختند و با آنها مثل یک سلبریتی برخورد می‌کردند.

حالا اما بعد از داستان عادل فردوسی‌پور و اختلافش با مدیر کم سابقه شبکه سه و مهاجرت مزدک میرزایی، به نظر می‌رسد که مدیران صداوسیما به ویژه شبکه سه و ورزش، تصمیم گرفته‌اند دیگر به گزارشگران پروبال ندهند و آنها در حد گزارشگر باقی بمانند.

بسیاری از مردم گزارشگران تازه‌وارد تلویزیون را زیاد نمی‌شناسند. اگر به اسم هم آنها را بشناسند، به چهره نمی‌شناسند و در خیابان از کنار آنها عبور می‌کنند بدون اینکه بدانند این همان گزارشگر مثلاً بازی فرانسه و بلژیک است. نگارنده که یک فوتبال‌بین درجه یک است، نام بسیاری از این گزارشگران را نمی‌داند. گزارشگرانی که البته با فقر شدید اطلاعات هم روبرو هستند و هرچه جلوتر می‌روند، آدم بیشتر قدر گزارشگران نسل قدیم مثل عادل و مزدک را می‌داند.

مدیران تلویزیون از گزارشگران فقط و فقط گزارش می‌خواهند. آنها لازم نمی‌بینند که مردم حتما گزارشگران را بشناسند و فقط کافی است صدای آنها را به یاد بیاورند و مردم هم بگویند «گزارشگر بازی هم اون پسره است که صداش خوبه. همون که هفت پیش بازی استقلال را گزارش کرد.»

رئیسان اما به این نکته توجه نمی‌کنند که گزارشگر فقط یک روای ساده فوتبال نیست بلکه می‌تواند چنان هیجانی به مسابقه بدهد که تا سال‌ها در ذهن بماند. «زوزه کشان از بالای دروازه به بیرون می‌رود» جمله‌ای بود که بهرام شفیع وارد ادبیات گزارشگری ایران کرد. مردم همچنان گزارش بازی ایران و استرالیا را به یاد دارند. خیابانی در آن بازی به خداد عزیزی گفت:«عزال تیزپا» و این نام هنوز روی این فوتبالیست مشهدی ایران مانده است.

نه تنها نسل ما بلکه نسل های قبل گزارشگران نیمه اول دهه ۵۰ خورشیدی رو به یاد دارند: عطا بهمنش و مانوک خدا بخشیان و حبیب الله روشن زاده یا مجید وارث در سال های اول بعد از انقلاب را.

مدیران فکر می‌کنند که با این تصمیم دیگر امکان تکرار ماجرای عادل فردوسی‌پور و مزدک میرزایی تکرار نخواهد شد. این روش مدیرانی است که همچنان در عهد واکمن زندگی می‌کنند. پاک کردن صورت مسئله، خروجی بسیاری از جلسات مدیران در این کشور است؛ اگر غیر از این باشد باید تعجب کرد.

source

توسط artmisblog.ir