دیباچه-زهرا فرود: علیرضا اسحاقی نویسنده، کارگردان و بازیگر سینما و تلویزیون که این روزها علاوه بر نگارش فیلمنامه سریال” تیم آزادی” و تولید فیلم کوتاه” نگار” ،نگارش فیلمنامه فصل دوم سریال خاطره انگیز” بهترین تابستان” را که سری اول آن در سال ۷۵ از شبکه اول سیما تولید و پخش شد را به اتمام رسانده می گوید: “اگرچه رسانه ملی به لحاظ تولیدات نمایشیِ ماندگار، از عقبه خوبی برخوردار است، اما هم اکنون شاهد آثاری به شدت سخیف و پایین هستیم که در این باره عدم خلاقیت فیلمنامه نویسان سهم بسزایی را به خود اختصاص داد”ه؛ همچنین اسحاقی معتقد است: “بهرهگیری از تیپ و تیپ سازی همیشه در آثار نمایشی و فیلمنامه نویسی ضعف محسوب نمی شوند چرا که شاهد بودیم آثاری همچون شب هاب برره و قهوه تلخ ساخته مهران مدیری از جمله آثاری بودند که بر پایه تیپ سازی مسیر تولید خود را به پایان رساندند و نمونه بارزی از بهره گیری از تیپ هستند که توانستند مخاطبان بسیاری را با خود همراه سازند.”
علیرضا اسحاقی کارگردان و فیلمنامه نویس سینما و تلویزیون به خبرنگار دیباچه گفت:در روند فیلمنامه نویسی نمی توان گفت که شخصیت ها از اهمیت بیشتری برخوردارند یا داستان ها، چون این دو وجه، همچون دو بالِ یک کبوتر برای پرواز هستند که وجود هر دو الزامی است. به عبارتی شخصیت ها، قصه و موقعیت هایی را می سازند که آن موقعیت ها بر روی خلقِ شخصیت ها تاثیر بسزایی دارند؛ از این رو در مسیر فیلمنامه نویسی، داستان و شخصیت ها مکمل هم هستند و نمی توان آنها را بواسطه اینکه کدام یک از اهمیت بیشتری برخوردار هستند جدا نمود. بااین حال از آنجا که هر شخصیت، داستان ویژه ی خود را دارد و رقم زننده رویدادهای مختص به خود بوده، غالبا تصمیم گیری و پردازشِ بیشتر روی شخصیت ها و خلق آنها در مسیر نگارش، از اهمیت بیشتری برخوردار است، به گونه ای که می تواند در روند شکل گیری داستان یک اثر نمایشی موثر واقع گردد؛ اما در بسیاری از موارد نیز بوده که حوادثی خارج از دنیای درونی و بیرونی یک شخصیت رخ داده و سبب شده شخصیت دست به یک سلسله تصمیم گیری بزند و اقداماتی را انجام دهد، حتی گاهی ممکن است در برابر اتفاقاتی که بیرون از آن رخ می دهد دست به انفعال بزند. در هر صورت این شخصیت هاهستندکه تصمیم خواهند گرفت و این تصمیمات می تواند جنبه انفعالی داشته باشند یا فعال و تأثیرگذار؛ بنابراین اهمیت شخصیت های یک قصه در فرآیند شکل گیری داستان، فوق العاده مهم هستند ولی در بستر یک نگاه اجمالی می توان گفت داستان، پی رنگ و شخصیت، مکمل هم بوده و همچون دوبال عمل خواهند کرد.
گاهی پیش می آید که یک اثرِ نمایشی با آنکه به لحاظ قصه از چارچوب درستی برخوردار است اما نمی تواند آنطور که باید به دل مخاطب بنشیند؛ “اسحاقی “پیرامون چرایی این موضوع افزود: به نظرم یکی از دلایل این مورد، نوع پرداخت قصه و نحوه تولید آن از سوی سازندگان اثر است. چون اگر قصه در مسیر تولید، درست و براساس فیلمنامه پردازش و خلق شده باشد، قطعا پس از تولید میتواند مخاطب را با خود همراه سازد؛ به عبارتی بیشترین سهم در موفق شدن یک اثر نمایشی به شیوه اجرا و تولید آن تعلق دارد، که این شیوه اجرا از انتخاب بازیگر شروع می شود و تا نحوه هدایت آنها، نوع میزانسن، نوع تدوین و…ادامه دارد.
او ادامه داد: زیاد پیش آمده که حتی بازیگران در خلق شخصیت های خود موفق عمل کرده اند، اما در فرآیند تولید به گونه ای عمل شده که بازی آنها به طور درست در کار نشان داده نمی شود؛ البته این موضوع گاهی غیرعامدانه و از سر عدم تجربه کافی در عرصه هایی همچون تدوین رخ می دهد.به هرحال بنده معتقدم مهمترین شاخصه ای که سبب می شود یک قصه با وجود شکل گیری درست در حین پخش، نتواند به دل مخاطب بنشیند، عدم توجه به نحوه اجرا و تولید آن است که نمی تواند احساسات جاری در دل قصه را همانگونه که نوشته شده ، به مخاطب انتقال دهد.
این نویسنده و کارگردان با اشاره به اهمیت تیپ سازی در آثار طنز بیان کرد : تیپ سازی بیشتر در آثاری به عنوان ضعف تلقی می شود که اساسا شخصیت محور و شخصیت پرداز هستند؛ به این معنا که ما در این آثار با فرایند قوس و یا منحنی تحول در پردازش شخصیت های اصلی مواجه هستیم و در کنار اینها، شاید تیپ هایی هم وجود داشته باشند که صرفا تا انتهای کار دربستر تیپ باقی بمانند و هیچ تحول و تغییری در آن ها مشاهده نشود، در اینصورت ممکن است برخی از منتقدین این تیپ ها را نقد کنند و به آنها به چشم نقطه ضعف بنگرند، اما بسته به قصه پردازی معتقدم این امکان وجود دارد که در کنار مدل های مبتنی بر منحنی تحول ،می توان از تیپ ها هم بهره جست.
او تصریح کرد: اگر چه شخصیت پردازی در فیلمنامه از ارکان اصلی قصه نویسی بویژه در آثار دراماتیک به حساب می آید و در واقع یکی از درگاه های بروز خلاقیت در نگارش فیلمنامه، خلق شخصیت های متنوع و قرار دادن آنها در موقعیت های منحصر به فرد است اما این گفته بدان معنا نیست که خلاقیت فقط در شخصیت پردازی خلاصه می شود؛ به هرحال قرار دادن شخصیت در موقعیت های مختلف و متناسب با عناصر و پارامترهای دراماتیک می تواند به نوبه خود نقش موثری در ایجاد کاراکترها داشته باشد. در کل در یک اثر دراماتیک ۸ الی ۹ پارامتر وجود دارد که نویسنده از طریق آنها می تواند خلاقیتهای خود را بروز دهد که از جمله آنها می توان به ابزارهایی چون دیالوگ های شخصیت، ایده ای که برای نقش ها و پردازش هایی آنها به کار می گیرد، ژانر اثر، اتمسفر اثر، زمان، مکان و…اشاره داشت که یک نویسنده دراماتورژ می تواند بواسطه آنها قصه خود را بنویسد بنابراین خلاقیت فقط منحصر به شخصیت پردازی نیست.
کارگردان آثاری چون “تله روباه” و” لبخند سبز” پیرامون ارزیابی روند فیلمنامه نویسی برای تلویزیون در سال های اخیر اظهارداشت: در سالهای گذشته بویژه در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی شاهد فراز و فرودهای زیادی در عرصه تولیدات نمایشی بودیم؛ در واقع آثار ماندگار و چشمگیر زیادی را در تلویزیون دیدیم؛ البته بودند و هستند آثار زیادی که کلیشه اند و به گونه ای از دیگر آثار در راستای تولید خود الگو گرفته اند و ناگفته نماند که این موضوع فقط در ایران رواج ندارد، بلکه در تمام دنیا جریان دارد. در کل ما در حوزه رسانه و برنامه سازی تلویزیون بخصوص بخش های نمایشی معتقد به تولد و مرگ برنامه ها هستیم.
اسحاقی ادامه داد:برنامه های خوب وقتی متولد می شوند و پا به عرصه پخش می گذارند موجی ایجاد می کنند که سایر آثار تولیدی بعد از خود را بصورت کوتاه مدت یا حتی بلند مدت تحت تاثیر قرار می دهند و همین امر موجب بروز تولیدات کلیشه ای می شود؛ مثلا تا چندی پیش در حوزه سینما افرادی چون مرحوم کیارستمی و حاتمی کیا و اصغرفرهادی که صاحب سبک هستند و مولف محسوب می شوند، وقتی اثری را خلق می کردند بسیاری از نویسندگان دیگر تحت تاثیر این آثار سعی داشتند مشابه آن آثار را ایجاد کنند که این موضوع بوجود آورنده به اصطلاح نوعی سندرم بود. به طور مثال چندین سال پیش بعد از یکی از آثار موفق آقای فرهادی، برخی نویسندگان و حتی سازندگان آثار سعی کردند مشابه آثار او را نوشته و تولید کنند و همین موضوع سبب شد، اصطلاح “سندرم فرهادی” بخصوص در بین جوانان فیلمساز شکل بگیرد؛ در تلویزیون هم همین روند جریان دارد و در واقع قطعا آثار روبه رشدی در تلویزیون وجود داشته و هم اکنون نیز با وجود عقبه قدرتمند شاهد آثاری به شدت سخیف و سطح پایین هستیم که ناشی از عدم خلاقیت نویسندگان، فیلمسازان و عدم مدیریت صحیح است که در صورت ادامه دار بودن، متاسفانه تلویزیون به یک رسانه ی غیرجذاب مبدل خواهد شد و با همه این اوصاف قطعا در آینده در کنار آثار ضعیف ،تولیدات ماندگاری نیز خواهیم داشت.
اسحاقی که علاوه بر بازی در سریال خاطرانگیز “بهترین تابستان من ” نویسندگی فیلمنامه آن را برعهده داشته در ارتباط با فصل دوم این مجموعه که فیلمنامه آن را به نگارش درآورده گفت: فیلمنامه مجموعه “بهترین تابستان” را بدنبال فصل اول آن که در سال ۷۵ از تلویزیون پخش شد به رشته تحریر درآوردم. در نسخه اول آن قهرمان قصه، نوجوانی به نام سعید(علی صادقی) بود که در پایان ماجرا بعد از اینکه دچار مجروحیت می شود قصه به جلو هدایت می گردد و بیننده با روزهای پس از جنگ و بزرگسالی این نوجوان مواجه می شود که ازدواج کرده و نوزادی در آغوش دارد. در کل در قسمت پایانی فصل اول این سریال کاراکتر سعید که شخصیت اصلی و قهرمان کار است یک مهندس نشان داده می شود که در کارخانه فولاد آلیاژی مشغول کار است و از مرحله جنگ وارد مرحله سازندگی شده و کاراکتر فیروز که بنده خود ایفای آن را برعهده داشتم نیز در کنار او مشغول فعالیت است و اما در فصل جدید این مجموعه که فیلمنامه آن را به نگارش درآورده ام مخاطب با قصه شخصیت سعید و خانواده او مواجه می شود؛ در واقع خواهیم دید که فرزند او که بزرگ شده برای انجام کاری ضمن عزیمت به سوریه به دست داعش اسیر می شود و سعید برای نجات پسرش راهی سوریه می گردد که در طول مسیر با ماجراهایی روبرو خواهد شد که آنها در بستر مباحث طنازانه به بیننده منتقل خواهند شد؛ در واقع در سری جدید “بهترین تابستان “جای پدرو پسر عوض می شود.
او اضافه کرد: در نگارش فصل جدید” بهترین تابستان” سعی کردم قصه امروزی و متناسب با شرایط روز جامعه باشد؛ در واقع سعی کردم از همه تجربیات تلخ و سخت و شیرین دوران دفاع مقدس در بستر داستانی کاملا نو و مدرن در نگارش فیلمنامه بهره بگیرم. به هر حال داستان این مجموعه به زمان اوج تسلط ویژه داعش در عراق و سوریه باز می گردد که در نهایت نیز با لطف فرزندان ایران زمین و تلاش نیروهای مردمی در عراق و سوریه با شکست مواجه می شوند.
اسحاقی با بیان اينکه کارنگارش فیلمنامه “بهترین تابستان” در قالب ۳۱قسمت به پایان رسیده و در صورت فراهم شدن بودجه کار، مرکز سیمافیلم به احتمال زیاد کار تولید آن را در سال جاری انجام خواهد داد اظهار داشت: در حال حاضر مشغول نگارش فیلمنامه ای با عنوان” تیم آزادی” هستم که موضوع آن درباره یک تیم فوتبال است که در پیش از پیروزی انقلاب با عنوان “تیم درخشان “شکل گرفته و با پیروزی انقلاب با نام “تیم آزادی” به فعالیت خود ادامه می دهد که البته با آغاز جنگ، بچه های این تیم راهی جبهه ها می شوند و بنا بر رسالت و مسئولیتی که در پاسداشت انقلاب دارند به مرور شهید می شوند و بنده در قصه این سریال که از سال ۵۶ شروع می شود تلاش کردم تا روحيات و خلقیات این شهدا را ترسیم کنم. در کل در این مجموعه مخاطب با خصوصیات برجسته این شهدا از جمله نگاه مسئولانه ای که به حوادث و اتفاقات در عرصه اجتماعی، انقلاب و دفاع مقدس داشتند مواجه خواهند شد.
اسحاقی در پایان خاطرنشان کرد : علاوه بر نگارش فیلمنامه” تیم آزادی” دو طرح سینمایی را نیز در دست دارم و یک کار کوتاهی را نیز با حمایت و تهیه کنندگی محمدضرغام در حوزه فرزندآوری، با نام “نگار” را ساختیم که هنوز به مرحله اکران نرسیده است .
انتهای پیام/
source