قرار نیست با تجربه همه عناوین جهان باز، وارد یک دنیای شگفتانگیز شویم. بسیاری از بازیکنان، با این تصور که کمی از دنیای واقعی فاصله بگیرند، عناوین جهان باز صنعت گیم را انتخاب میکنند و انتظار دارند تا شاهد شروع یک ماجراجویی به یاد ماندنی باشند. در این نوشته، به ۱۵ بازی جهان باز صنعت گیم سری میزنیم که خیلی زود حوصله سر بر میشوند.
Metal Gear Survive
Metal Gear Solid 5 جلوه تازهای به سری داد و تغییر ساختار آن به فرمت بازیهای جهان باز، برای بسیاری از بازیکنان خوشایند بود؛ ولی بیایید واقعبین باشیم، جهان این بازی مورد خاصی برای ارائه نداشت و خیلی زود، متوجه میشدیم که در حال انجام مراحلی تکراری هستیم. همچنین روند توسعه بازی، نهایتا منجر به وقوع تنشی بین کوجیما و کونامی شد و همه ما را به این فکر انداخت که عاقبت این فرنچایز چه خواهد بود. کونامی تمام تلاش خود را کرد تا با Metal Gear Survive، یک دنیای جهان باز پر از زامبی خلق کند ولی بهنظر میرسید تنها وقت خود را هدر داده باشد. این عنوان با جهانی خالی و متروک، مکانیکهای پیشروی کسلکننده و گیمپلی یکنواخت، انرژی و زمان زیادی را از بازیکن طلب میکرد تا صرفا آن را تحمل کند.
Biomutant
هنگامی که بازی Biomutant برای اولین بار معرفی شد، احتمالا مجذوب دنیای آخرالزمانی و یا تاکتیکهای نبردش شده بودید. اما در زمان عرضه، مشخص شد که این بازی، تنها پژواک ضعیفی از تمام آن انتظارات بزرگ است. بخشهایی مثل مبارزات، واقعا عالی هستند، ولی دنیای بزرگ این اثر که به ندرت المانهای جهان باز در آن دیده میشود، کلیت بازی را به یک ماجراجویی کسلکننده تبدیل کرد.
Rise of the Ronin
Team Ninja یا همان افرادی که بازی Nioh را ساخته بودند، تصمیم گرفتند تا با توسعه Rise of the Ronin، شانس خود را برای خلق یک بازی جذاب جهان باز، امتحان کنند. در حالی که ایده و پسزمینه اولیه بازی به شدت امیدوارکننده بهنظر میرسید، اما محصول نهایی با آنچه که انتظار میرفت تفاوت بسیاری داشت. بازی Rise of the Ronin یک بازی متوسط بود و مراحل فرعی آن تکراری و خشک بهنظر میرسید. در عین حال که شاید چند ویژگی متمایز بازی، ارزش خرید آن را بالا ببرند، ولی وقتی که یک قدم به عقب برگردید و نگاهی کلی به این اثر بیندازید، متوجه خواهید شد که Rise of the Ronin ناامیدکننده است.
Crackdown 3
مایکروسافت بازی Crackdown 3 را با وعدههای زیادی معرفی کرد ولی میتوان گفت محصول نهایی، هیچکدام از آن ویژگیها را نداشت. Crackdown 3 به شدت حوصله سر بر بود و در دنیای آن هیچ مورد جالب و هیجانانگیزی دیده نمیشد. مراحل بازی بدون اینکه پیشرفت خاصی کرده باشد، شبیه به بازیهای قبلی سری طراحی شده بود، و از طرف دیگر، گیمپلی نامطلوب این اثر، مشکلاتش را دو چندان میکرد. Crackdown 3 محصولی کاملا ناامیدکننده بود و بهتر است از تجربه آن صرف نظر کنید.
Mafia 3
سری مافیا، همیشه در روایت داستانهایی گیرا و خلق جهانهایی به شدت جذاب موفق عمل کرده است، اما توسعهدهنده فرنچایز در سال ۲۰۱۶، تصمیم داشت با عرضه Mafia 3 به اهداف بزرگتری دست یابد. ساختار کلی مراحل شما را وادار میکرد تا کارهایی تکراری را انجام دهید و همین موضوع به کشش و جذابیت بازی لطمه زد. اگر هوش مصنوعی ضعیف بازی را هم یادآور شویم، متوجه خواهید شد که لذت بردن از Mafia 3 کار آسانی نیست.
Spider-Man 3
استودیوی اینسامنیاک با خلق سری بازیهای Marvel’s Spider-Man کار خارقالعادهای به انجام رسانده است، ولی باید اشاره کنیم که مرد عنکبوتی دوست داشتنی ما، به سهم خود، حتی در دنیای صنعت گیم نیز با مشکلات و شکستهای زیادی روبهرو شده است. برای مثال میتوان به بازی Spider-Man 3 اشاره کرد که در سال ۲۰۰۷ عرضه شد. این بازی قرار بود تا اقتباس مستقیمی از سومین فیلم سهگانه سم ریمی به حساب آید، اما در حد انتظارات ظاهر نشد. بازی بیش از آن که به بازیکنان حس قهرمان بودن را القا کند، به دکمهزنیهای سریع و حرکات نمایشی متکی بود. صادقانه بگوییم، تحمل کردن این اثر کمی دشوار بود.
Assassin’s Creed Valhalla
بازی Assassin’s Creed Valhalla بهترین بخشهای نسخههای قبلی را به هم متصل میکند و مجموعهای عظیم از مکانیکهای جالب را به وجود میآورد. اما آنقدر بلندپروازانه است که همین موارد، در نهایت باعث سقوطش میشود. البته که این بازی، مملو از محتوا است و جهان بسیار گستردهای دارد، اما مشخصاً، بیش از آن که به کیفیت این بخشها اهمیت داده شود، کمیت در اولویت قرار گرفته است. در Valhalla فرصت کمی برای پارکور به وجود میآید و در مقایسه با دیگر بازیهای این فرنچایز، کسلکننده است.
Mass Effect Andromeda
Mass Effect یکی از محبوبترین عناوین RPG است که برای نسلها، جایگاه خود را حفظ کرده و با توسعه بازی Andromeda، تلاش شد تا ساختار بازی، جهان باز شود. این ایده هم برای فرنچایز و هم برای طرفداران به شدت تازه تلقی میشد، اما متاسفانه این بازی، در دام مشکلات توسعه افتاد و در نهایت باعث شد تا محصول نهایی، فاقد جذابیت نسخههای قبلی سری باشد. در بهترین حالت، Andromeda یک بازی جهان باز متوسط بود که از لحاظ فنی مشکلات زیادی داشت.
Generation Zero
Generation Zero بازیکنان را در یک سناریوی متفاوت از دهه ۱۹۸۰ قرار میدهد که در آن، رباتها تهدیدی جدی برای بقای انسانها هستند. متاسفانه این بازی در نهایت، تمام پتانسیلی که داشت را نابود کرد و تجربه ضعیفی را به بازیکن ارائه میداد. برخی از عناصر گیمپلی مثل تیراندازی، طبیعتاً لذتبخش بودند اما مکانیکهای جهان باز و سیستمهای پیشروی قدیمی، همگی باعث شدند تا تجربه بازی در دراز مدت، احساس افتضاحی داشته باشد.
Vendetta – Curse of Raven’s Cry
بازی Vendetta Curse of Raven’s Cry، ساخته استودیوی Reality Pump، به عنوان یک ماجراجویی هیجانانگیز در نقش دزدان دریایی معرفی شد، ولی این موضوع به دور از واقعیت بود. این اثر جهان باز، با مبارزات کسالت بار و گیمپلی کند، داستانی را روایت میکند که حتی پس از گذشت چند ساعت، جذاب نمیشود. این بازی تجربهای نامطلوب را ارائه میدهد و بهتر است از آن صرف نظر کنید. شاید اگر کمی بیشتر روی آن کار میشد، با محصول قابل تحملتری روبهرو بودیم.
Skull and Bones
یوبیسافت قصد داشت تا از المانهای بازی Assassin’s Creed 4: Black Flag سود ببرد و یک بازی جذاب با محوریت دزدان دریایی را عرضه کند، اما با توجه به وضعیت محصول نهایی، مشخص است که تلاشهای این شرکت به جایی نرسیدهاند. بازی Skull and Bones، جهان تاثیرگذاری ندارد و میتوان گفت سیستم پیشرفت بازی، با پرداختهای درون برنامهای گره خورده است. این بازی بیش از آن که بر دزدان دریایی تمرکز داشته باشد، یک اثر سرویس محور با پرداختهای درون برنامهای است.
Redfall
بازی Redfall، ساخته استودیوی Arkane، بدون شک یکی از برجستهترین شکستهای اخیر صنعت بازی به حساب میآید. این بازی با پتانسیل بالایی معرفی شده بود و نوید گیمپلی مبتی بر مهارت و مشارکت را میداد. با این حال، محصول نهایی شبیه به اثری ناکامل بود و وقتی باگها و مشکلات آن را یادآور شویم، مشخص میشود که Redfall به همان اندازه که مصیبتبار بود، خستهکننده است.
Days Gone
Days Gone کاملا دو جنبه متمایز دارد. بخش موتور سواری بازی و دست و پنجه نرم کردن با انبوهی از فریکرها هیجان بازی را دو چندان میکند اما جهان بازی در مقابل، مواردی که انتظار میرفت را ارائه نمیدهد. فعالیتهای جانبی، پیش و پا افتاده بودند و روایت بازی، کند پیش میرفت. همین موارد باعث شده بود تا تجربه بخش زیادی از این عنوان، خستهکننده باشد.
Anthem
استودیوی BioWare، یکی از معتبرترین توسعهدهندگان دنیای بازیهای ویدئویی، Anthem را به عنوان یک بازی اکشن جهان باز معرفی کرد. مراحل توسعه این بازی وضعیت نابهسامانی داشت و در نهایت، شبیه به تقلیدی از وعدههای بزرگ استویدیوی BioWare شد. خط داستانی کسلکننده، پرداختهای درون برنامهای و پایان ضعیف، همگی از مشکلاتی بودند که در نسخه ۱.۰ بازی Anthem وجود داشتند. توسعهدهنده قول داده بود که این مشکلات، با Anthem NEXT برطرف خواهند شد، ولی آن وعده نیز به مرحله عمل نرسید و ناشر تصمیم گرفت تا پشتیبانی از بازی را متوقف کند.
Agents of Mayhem
Agents of Mayhem اسپین-آف سری Saints Row بود که عناصر موفق بازیهای قبلی را قرض گرفت و سعی کرد تا تجربه متفاوتی را در همان ساختار ارائه دهد. مبارزات مبتنی بر مهارت و حرکات لذتبخش، از ویژگیهای نسبتاً خوب این اثر به شمار میروند ولی ماموریتهای کسلکننده و عملکرد نامطلوب بازی، باعث میشوند تا در حین تجربه، حسابی آشفته شوید.
source