صندوقهای بازنشستگی مثل بمب ساعتی کار میکنند مگر اینکه تغییری اساسی در سیاستها داشته باشیم یعنی برگردیم به اقتصاد جهانی، تجارت بینالمللی و تحریمها برداشته شود و نفت صادر کنیم
اما همه مشکلات بازنشستگان و صندوق تامین اجتماعی به فساد و اختلاس و برداشت منابع در شستا خلاصه نمیشود. دولت به خصوص در سالهای اخیر اهتمامی برای پرداخت بدهی انباشته خود به تامین اجتماعی نداشته است. اوضاع به سمت وخامت پیش رفته و این روزها در آستانه آغاز به کار دولت جدید، از بدهیهای سنگین دولت به نهادها و ازجمله صندوقهای بازنشستگی تحت عنوان «یک بمب ساعتی» یاد میشود. این بمب ساعتی باید با پرداخت مبالغی کلان خنثی شود چنانچه حجم مطالبات تامین اجتماعی از دولت به مرز غیر قابل باور ۷۰۰هزار میلیارد تومان رسیده است.
صندوقهای بازنشستگی به مثابه بمب ساعتی
در روزهای اخیر «غلامرضا سلامی» اقتصاددان، در ارتباط با بدهیهای دولت به خبرآنلاین گفت: «بدهیای که صرفا دولت به بانکها دارد، حدود ۱۱۰۰همت است که ۵۰درصد آن تقریبا در همین دوره سه سال گذشته ایجاد شده است. بدهیای که دولت به سازمان تامین اجتماعی دارد، ۷۰۰ همت است. چند بدهی دیگر هم داریم و یکی از آنها، اوراق (سررسید سه ساله) است که حدود ۸۵۰ همت است». او تاکید کرده که «صندوقهای بازنشستگی مثل بمب ساعتی کار میکنند مگر اینکه ما بهطور کلی تغییر اساسی در سیاستها داشته باشیم یعنی برگردیم به اقتصاد جهانی، تجارت بینالمللی و تحریمها برداشته شود و نفت صادر کنیم».
حال سوال این است که آیا این شرایط ناگوار در آیندهای نزدیک تغییر خواهد کرد و ورق به گونهای اساسی برمیگردد و صندوقهای بازنشستگی از لبه پرتگاه نجات مییابند یا این صندوقها، بازنشستگان و مستمریبگیران را هم با خود به ته دره خواهند کشاند؟
گویا علیالحساب متناسبسازی فقط مربوط به همان شبهای قبل از انتخابات بود و همه چیز تمام شده است. دل بازنشستگان به همان یک میلیون تومان خوش بود که آن را هم ظاهراً دریغ کردهاند
وخیم شدن دائمی وضعیت بازنشستگان کارگری
وضعیت بازنشستگان کارگری همین امروز در قیاس با سه یا چهار سال قبل، به سمت وخامت پیش رفته است. حقوق ماهانه بازنشستگان با چند روز تاخیر پرداخت میشود و گویا کمبود اعتبار عاملیست تا تامین اجتماعی براساس جدول اعلامی عمل نکند.
در تیرماه، کارگران بازنشسته هرچه انتظار کشیدند نه خبری از یک میلیون تومان علیالحساب متناسبسازی شد و نه سازمان اطلاعیه داد که چرا متناسبسازی که تکلیف قانون برنامه هفتم توسعه است و باید از فروردین اجرا شود، به اغما رفته است.
«عبدالله بلواسی» فعال صنفی و بازنشسته کارگری در این رابطه میگوید: مدیران تامین اجتماعی چه پاسخی برای ما دارند؟ ما اعانه و کمک نمیخواهیم. چرا از صندوقی که متعلق به خود ماست، همه بهرهمند میشوند الا خودمان و حقوقمان را با تاخیر میپردازند؟! بازنشستگان سالها حق بیمه دادهاند به امید اینکه روزی که توان کار ندارند، از سرمایهای که سالها اندوختهاند برداشت کنند ولی ببینید به چه حال و روزی افتادهایم.
به گفته وی، کارگران در زمان اشتغال حق بیمه خود را به موقع میپردازند و بنابراین وظیفه سازمان است که در زمان بازنشستگی مستمریها را به موقع واریز کند. مگر یک حداقلبگیر چقدر حقوق میگیرد که برای یک ماه و چند روز کفاف کند، آن هم با این وضعیت گرانی و بیمدیریتی بازار؟
بلواسی خطاب به مدیرعامل تامین اجتماعی میپرسد: متناسبسازی چه شد؟ علیالحسابتان فقط مربوط به همان شبهای قبل از انتخابات بود و همه چیز تمام شد؟ دل بازنشستگان به همان یک میلیون تومان خوش بود که آن را هم ظاهراً دریغ کردهاید.بلواسی در پایان و در توصیف وضعیت تامین اجتماعی و بازنشستههای آن در این سالهای اخیر، یک بند شعر میخواند: «هرکه آمد بار خود را بست و رفت، ما همان بدبخت و خوار و بینصیب».
source