پس از 37 سال پر شور، صادرات شماره 1 استرالیا به پایان می رسد. اما چگونه می توان یک صابون را نتیجه گرفت؟ آیا میتوانیم انتظار یک اسپینآف کایلی و جیسون، یک استاد کلاس به سبک هولبی سیتی – یا یک Brookside خشمگین را داشته باشیم؟
در اینجا تئوری های زیادی در مورد چگونگی پایان یافتن صابون 37 ساله استرالیایی Neighbors در 29 جولای وجود دارد. ناامیدکننده است، هیچ کدام شامل کفال دهه 1980 جیسون دانوان برای بازگشت به سریال برای دنبال کردن سریال اسپین آف خودش نیست. یک نظریه این است که دکتر کارل معلوم خواهد شد که هیچ مدرک پزشکی ندارد. مورد دیگر این است که فیبروز ریوی هندریکس با پیوند ریه که در حالت ایده آل توسط دکتر کارل انجام نمی شود، قبل از دیدار مجدد دلخراش با مکنزی که به او توصیه می شود هندریکس را خیلی محکم در آغوش نگیرد، درمان می شود. سومی نشان میدهد که هارلو، زندگی جوانش که از بدبختی ربوده شدن توسط یک فرقه آسیب دیده، پیروزمندانه به خیابان رمزی باز میگردد و تک آهنگ جدیدش The Leader is Good (The Leader is Great) را اجرا میکند در حالی که اعضای بازیگران گذشته و حال بازوی خود را تغییر میدهند. در بازو و اعتبار رول برای آخرین بار.
اما مورد علاقه من پیشنهاد آلن فلچر است که نقش دکتر کارل را بازی می کند . او با منطقی به خبرنگاران گفت: «من هیچ اسپویلری را تقدیم نمیکنم.» سپس افزود: «اما از طریق جادوی فناوری، بسیاری از افرادی که نمیتوانستند با ما باشند راههای دیگری برای بازگشت دارند.» Neighbors بارها مرگ را از نیش خود محروم کرده است، به ویژه زمانی که Madge Bishop، که در آوریل 2001 بر اثر سرطان لوزالمعده درگذشت، برای جشن گرفتن 30 سالگی سریال در سال 2015 بازگشت . شاید او دوباره به مرگ تقلب کند.
اما چیزی که فلچر نیز به نظر می رسد پیشنهاد می کند این است که برخی از بازیگران زیادی که در طول حضور Neighbours از زندگی خود گذشته اند، ممکن است بتوانند با استفاده از سرقت دیجیتالی قبرها ، دوباره به صحنه بروند. من مطمئناً امیدوار هستم که دوباره خودم را با آن هادی بازسازی شده دیجیتالی که نقش هلن دنیلز، یکی دیگر از مادرسالاران خیابان رمزی را برای بیش از 1600 قسمت بازی می کرد، آشنا کنم. در طول آن زمان، هادی، که در سال 1999 درگذشت، به چیزی منحصر به فرد دست یافت – و منظور من برنده شدن جایزه پنگوئن با عنوان فوق العاده در سال 1987 برای اجرای پایدار توسط یک بازیگر در یک سریال نیست. او دو علایق عاشقانه داشت، داگلاس بلیک و روبن وایت، هر دو – به طرز شگفتانگیزی – توسط یک بازیگر، که اتفاقاً شوهر واقعی او نیز بازی میکرد، احتمالاً آسیبهایی را برانگیخت که رواندرمانی مدرن هنوز قادر به مقابله با آن نیست.
پس از حدس و گمان های فراوان، اکنون می دانیم که Neighbors با بازگشت پاپ پاپ کایلی مینوگ و ایستگاه پاپ جیسون دانوان به پایان می رسد. آنها قبل از رفتن به سریال چیزهای بزرگ به ترتیب نقش چارلین و اسکات را بازی کردند و آنقدر محبوب بودند که نزدیک به 20 میلیون بریتانیایی عروسی آنها را در سال 1987 تماشا کردند. افسانه ها می گویند که بسیاری از tinnies با سر و صدا با جشن گرفتن از antipodeans باز می شدند که تنها راه برای دانستن آنچه آنها قول داده بودند قرار دادن زیرنویس ها بود. اما حالا، پیرتر، عاقلتر و، به گفته رادیو تایمز، احتمالاً در حال طرحریزی اسپینآف خود هستند، کایلی و جیسون این درام را با افزایش رتبهبندی آنقدر بزرگ ارسال میکنند که برای طرفداران راضیکننده است، لباسها ممکن است نگران باشند که آنها را ساختهاند. اشتباه در لغو نمایش
چیزی که کاملا غیرقابل تحمل خواهد بود این است که Neighbors با کسی که از خواب بیدار می شود و متوجه می شود که همه چیز یک رویا بوده به پایان برسد. و با این حال این گامبیت بارها و بارها در زمین صابون بازی شده است. هنگامی که Crossroads در سال 2001 برای دومین بار به پایان رسید، جین اشر در نقش آنجل سامپسون به یکی از همکاران سوپرمارکت کلمات مضحک زیر گفت : "من فقط یک رویای شگفت انگیز دیدم – اینکه صاحب هتلی به نام Crossroads هستم."
در سال 1986، دالاس همان جوکر را بازی کرده بود که پم یوینگ با صدای دوش دوش بیدار شد. شوهرش، بابی، توسط جی آر یوینگ زیر گرفته نشده بود – در عوض، او همه چیز را در خواب دیده بود. برخی از منتقدان نگران بودند که رویای پم کل قسمت های فصل گذشته را بی معنی کند. دیگران متوجه شدند که برای تحقق آن رویا لازم نیست. در مورد Crossroads، مانند Madge Bishop در مقیاس بزرگتر، مرگ را فریب داد. ویراستاران 13 سال قبل درام برومی را اجرا کرده بودند، اما Zombie Crossroads بازگشت، درست مانند Robbie to Take That، هرچند جذابیت کمتری داشت.
کتابهای زیادی در مورد نحوه نوشتن برای سریالهای سریالی وجود دارد، اما هیچ کدام، تا آنجا که من میبینم، به شما نگویند که چگونه یکی را پایان دهید. John Yorke's Into the Woods نحوه نوشتن نقطه اوج را توضیح می دهد، اما نه نحوه کشیدن آن را توضیح می دهد، که شرم آور است، زیرا او روی EastEnders، Holby City و The Archers کار کرده است.
او توضیح میدهد که نقطه اوج یک درام، نقطهای است که در آن قهرمان بر نقصهای خود – که در شخصیتپردازی آنتاگونیست بیرونی شدهاند – در یک رویارویی نهایی غلبه میکند. به همین دلیل است که تلما و لوئیز، پس از شلیک به متجاوز و فرار کردن، باید قبل از خروج از مرحله چپ با سرعت 70 مایل در ساعت، با تمام ظلم و ستم مردسالارانهاش با قانون مقابله کنند.
اما به ندرت نقطه اوج در انتها اتفاق میافتد، چیزی که مسلماً همان چیزی است که در Breaking Bad اتفاق افتاد، جایی که والتر وایت سفر احساسی خود را از آنجا به پایان رساند، همانطور که خالق وینس گیلیگان میگوید، آقای چیپس به Scarface، بدها را با یک دستگاه جری هدر میدهد. در حالی که جسی پینکمن، تلما و لوئیز درونی خود را کانالیزه می کرد، با سرعت 70 مایل در ساعت از صحنه خارج شد.
در واقع، ما آنقدر به یک پایان اوج عادت کرده ایم که مانند مورد اقتباس کوئنز در سال 2007 از کورمک مک کارتی، هیچ کشوری برای پیرمردها نیست، شوک پایان ناگهانی داستان بدون وضوح روایی ظاهری، خود ابزاری تلخ بود. فقط بعداً متوجه شدیم که نقطه اوج، به معنای توصیف شده توسط یورک، در واقع نیم ساعت زودتر رخ داده است.
سریالهای صابونی فرمهای دراماتیک کنجکاویی هستند، با این حال، از این جهت که دارای قوسهای روایی زیادی هستند، که هر یک در ساختاری کلی آشکار میشوند که قرار است دایره زندگی را شبیهسازی کند. صابونها از نظر تنوع زندگی انسان را تقلید میکنند، هر چند، تراژدی یک شخص را در تکینگی آن تقلید نمیکنند. آیا فیلمنامه نویس دیگری می تواند کمک کند؟ متاسفانه نه. مانند یورک، رابرت مک کی ، ویلیام گلدمن و دیوید مامت همگی در این مورد ساکت هستند.
یکی از راه های تعظیم، از قضا، امتناع از بسته شدن است. این همان چیزی است که وقتی واگنرز واک، رقیب رادیو 2 در لندن برای کمانداران رادیو 4، در سال 1980 به پایان رسید. نتیجهای که ما گرفتیم این بود که نویسندگان با تبر توسط پیشخوانهای خاله تبر شدند. در پایان جورج از سوفی خواستگاری کرد و او گفت که برای فکر کردن به زمان نیاز دارد. جورج پاسخ داد: "اشکال نداره عزیزم. شما تمام وقت دنیا را دارید.» نه، او این کار را نکرد.
صابونها اغلب با انتقام خلاقان از سر استخوانهایی که آنها را شکست دادهاند، به پایان میرسند. زمانی که الدورادو – پاسخ آفتابی بریتانیا به Dynasty و Dallas و پادزهر فرضی برای EastEnders – در سال 1993 پس از تنها یک سال به پایان رسید، نویسندگان حرف آخر را زدند. مارکوس که از یک حمله به جانش که منجر به انفجار ماشینش شد جان سالم به در برد، با دوست دخترش پیلار خداحافظی کرد و خط آخر را گفت: "این روزها نمی توانی به کسی اعتماد کنی، می توانی؟" مطمئناً ویراستاران بیبیسی با توجه به رتبهبندیهای بد الدورادو سفارشی نمیدهند.
قسمت آخر Brookside در سال 2003 از این هم فراتر رفت. یک فروشنده مواد مخدر به نام جک مایکلسون (که عموماً اعتقاد بر این است که اشاره ای به مایکل جکسون، مدیر اجرایی کانال 4 است که مسئول کشیدن دوشاخه است) به قتل رسید و جسد او را از پنجره اتاق خواب آویزان کردند. همانطور که در Murder on the Orient Express، پیشنهاد این بود که همه ساکنان بروکی در قتل نقش داشتند. در اواخر قسمت آخر، جیمی کورکیل پوسته پوسته شده، دیوار چهارم را با داد و بیداد علیه «مردم در دفاتر شیشهای خود در لندن» – یعنی کسانی که تبر را تکان داده بودند، شکست. او در پایان گفت: «میتوانم به یاد بیاورم که تلویزیون چه زمانی معنایی داشت.
هولبی سیتی زمانی که در ماه مارس به پایان رسید، 23 ساله بود، با اپیزودی که توسط جو اینسورث، فارغ التحصیل Brookside نوشته شده بود، که احتمالاً از خداحافظی بروکی آموخته بود که انتقام گرفتن نه تنها احمقانه، بلکه به طرز چشمگیری کسل کننده است. در عوض، او یک استاد کلاس برگزار کرد. جراح جک نیلور، که مدتها از تومور مغزی رنج میبرد، برای آخرین عمل جراحی به سینما فرستاده شد و باعث سکته مغزی شد که باعث مرگ مغزی او شد. هیچ چیز در زندگی جک به اندازه ترک آن برای او خوب نشد. او طحال خود را به مشاور همکارش، ریک گریفین، کلیه اش را به بیمارستان دیگری هدیه داد، در حالی که همکار هنریک هانسن، کبد او را تا لیدز همراهی کرد، جایی که او (و کبد جک) دوباره با جراح راس فابر ملاقات کردند.
به این ترتیب Ainsworth نه تنها اعضای قدیمی بازیگران را برای آخرین بار دور هم جمع کرد، بلکه به موقع به فداکاری کارکنان NHS در طول همهگیری ادای احترام کرد. اما نکته اینجاست: حتی زمانی که اعتبار صابون هولبی تمام شد، بیمارستان هولبی ادامه داد. نیکی مککندریک، پزشک تازهکار، برای اولین بار قلب تپنده را با موفقیت جراحی کرد. آینزورث به ما نشان میداد که سریالهای سریالی، مانند NHS و زندگی انسانها، بیش از مجموع گذشتههای روایی آنهاست. دایره زندگی ادامه دارد: قلب حتی پس از تیتراژ پایانی می تپد.
حقیقت این است که وقتی سریال پایان مییابد، هیچ قانونی وجود ندارد، اما اغلب مملو از سر و صدا وجود دارد. در پایان Mash، درام کمدی ایالات متحده در مورد جنگ کره، BJ چند سنگ ترتیب داده بود تا "خداحافظ" را برای پزشک چشم مرطوب آلن آلدا در هوا، Hawkeye بخواند. به طور مشابه، هنگامی که Brookside به پایان رسید، جیمی کورکیل یک حرف D نهایی را به تابلوی خیابان Brookside Close گرافیتی زد.
یکی از راههای سخت این است که کل باند را برای آخرین بار گرد هم بیاوریم – که ممکن است همان چیزی باشد که Neighbors در حال برنامهریزی است. اما نویسندگان آن باید بدانند که این ترفند در قسمت آخر سینفلد در سال 1998 به طرز ویرانگری مورد هجو قرار گرفت. تمام شخصیتهای بسیاری که در طول سالها توسط چهار قهرمان داستان مورد ظلم قرار گرفته بودند، بازگشتند تا علیه این نیویورکیهایی که در دادگاه متهم بودند، شهادت دهند. از نظر اجتماعی خودخواه بودن در واقع، فیلمنامه لری دیوید جرأت داشت به جایی برود که صابونها میترسند قدم بگذارند، و با این توبیخ ضمنی به طرفداران پایان داد: شما فقط نه سال را صرف تحسین این هیولاهای وحشتناک کردهاید.
متأسفانه بعید است که Neighbors چنین پایانی داشته باشد. اما هر چیزی که کایلی، جیسون و گروه را غافلگیر کند، یک چیز قطعی به نظر میرسد: زمانی که آنها مردند، شبیهسازهای CGI آنها در ریبوت Neighbors پخش میشود. سریال های سریالی واقعاً هرگز نباید تمام شوند.