اگر می‌خواهید ببینید طبقه و قدرت امروز در بریتانیا چگونه عمل می‌کنند، به روش‌های مختلف اعمال «قوانین» برای افراد و مشاغل طبقه کارگر نگاه کنید. در یک مورد، این در مورد تحمیل محدودیت‌های سخت‌گیرانه‌تر است، و در صورتی که با انجام این کار ممکن است به منافع کسب‌وکار لطمه بزنند، اقدام برای دفاع از منافع خود را برای کارگران دشوارتر می‌کند. در مورد دیگر، مقررات شامل حذف هر چه بیشتر محدودیت‌ها می‌شود، حتی زمانی که انجام این کار به منافع مردم عادی صدمه می‌زند و به وحشتناک‌ترین شکلی که می‌توان تصور کرد.
روز پنج‌شنبه، دولت قانون جدیدی را امضا کرد که به کسب‌وکارها اجازه می‌دهد تا کارکنان آژانس را برای جایگزینی اعتصاب‌کنندگان استخدام کنند – در اصل، اعتصاب‌شکنی مورد تایید دولت است. «این یک جرم جنایی بود. اکنون این یک گزینه برای تجارت است.
این قانون پاسخی است به اعتصابات راه آهن در ماه گذشته، و به "تابستان نارضایتی" در پیش رو، زیرا بسیاری از کارگران که با یک دهه رکود دستمزدها مواجه بودند و با نگاهی به نرخ تورم که اکنون به دو رقمی نزدیک می شود، تصمیم گرفته اند که کاهش حقوق واقعی بیشتر غیرقابل قبول است.
همچنین آخرین جنگ صلیبی 50 ساله، از قانون روابط صنعتی 1971 به بعد، برای خنثی کردن اتحادیه های کارگری، دشوار ساختن اعتصابات تا حد امکان، غیرقانونی کردن اکثر اشکال همبستگی، مانند اعتصاب ثانویه، و دادن بیشترین امتیاز به مشاغل است. محدوده ممکن، نه تنها برای جلوگیری و شکستن اعتصابات، بلکه برای اخراج کارگران و تغییر یکجانبه شرایط کار آنها.
این اولین بار نیست که دولت تلاش می‌کند تا چنین قانون اعتصاب‌شکنی را معرفی کند. مانیفست حزب محافظه‌کار در سال 2015 متعهد شد که «محدودیت‌های بی‌معنی را که کارفرمایان را از استخدام کارکنان آژانس برای تأمین پوشش ضروری در طول اعتصابات منع می‌کند، لغو کند». پس از اینکه کمیته سیاست های نظارتی تشخیص داد که " برای هدف مناسب نیست "، مجبور شد این پیشنهاد را از قانون اتحادیه کارگری 2016 کنار بگذارد.
در حال حاضر، راه خود را پیدا کرده است به کتاب اساسنامه. برای کارگران، "قوانین" به معنای تنظیم شدن برای تسلیم شدن است، حتی زمانی که قانون آشکارا نادرست است. و حتی زمانی که بسیاری از کارفرمایان و آژانس های استخدام خود با آن مخالفت می کنند .
همان روزی که دولت آخرین قانون ضد اتحادیه خود را تصویب کرد، تحقیقات برج گرنفل پس از نزدیک به چهار سال جلسات عمومی و بیش از پنج سال از آتش‌سوزی که در 14 ژوئن 2017 جان 72 نفر را گرفت، به پایان رسید. سال‌ها نشان داده‌اند که معنای واقعی «این یک جرم جنایی بود. اکنون این یک گزینه برای تجارت است.
این تحقیق غیراخلاقی محض سیستمی را آشکار کرده است که تحقیر اغراق آمیزی نسبت به مردم عادی دارد، سیستمی که برای انکار صدای آنها و در نهایت انکار زندگی 72 نفر طراحی شده است. این بی کفایتی و فسادی را که بخش عمده ای از زندگی عمومی در بریتانیای مدرن را مشخص می کند، آشکار کرده است. به گفته پیتر اپس، روزنامه‌نگاری که در چهار سال گذشته برخی از قانع‌کننده‌ترین تفسیرها را ارائه کرده است، بخش خصوصی را روشن کرده است که «بی‌تفاوتی بی‌رحمانه نسبت به هر چیزی – اخلاق، صداقت، امنیت جانی – از خود نشان می‌دهد. به نتیجه ربطی نداشت
شرکت‌ها آزمایش‌های آتش‌سوزی را که نشان‌دهنده شکست ویرانگر روکش فلزی بود، پنهان کردند، آگاهانه گواهی‌های ایمنی گمراه‌کننده را به‌دست آوردند و محصولات را برای استفاده در ساختمان‌های مرتفع علی‌رغم خطرناک بودن آن‌ها تحت فشار قرار دادند. همانطور که یکی از کارمندان به خود می بالید ، "تمام کاری که انجام می دهیم این است که اینجا دراز بکشیم."
و آنها توسط نهادهای عمومی و تنظیم‌کننده‌هایی که به قول Apps «بیزاری از هر چیزی که وضعیت موجود را مختل می‌کند، بدبینی خسته‌کننده و میل منزوی برای محافظت از شهرت سازمان‌ها» نشان می‌دهند، اجازه انجام این کار را داشتند. نه تنها بی‌تفاوتی، بلکه میل فعالی نیز برای از بین بردن موانع موجود بر سر راه تجارت بزرگ وجود داشت که بتواند آنچه را که می‌خواهد انجام دهد. به شرکت‌ها اجازه داده شد تا قوانین خود را به نام «کاهش نوار قرمز» وضع کنند. سال قبل از آتش سوزی گرنفل، دولت حتی در مورد کاهش بازرسی ایمنی آتش سوزی از شش ساعت به 45 دقیقه شعار داد.
پس از کشته شدن شش نفر در آتش سوزی در لاکانال هاوس در جنوب لندن در سال 2009، پزشک قانونی توصیه هایی را برای تغییر در مقررات آتش نشانی ارائه کرد. برایان مارتین، مسئول راهنمایی مقررات ساختمان در مورد ایمنی آتش نشانی، نگرانی ها را "بیهوده" رد کرد و به دولت پیشنهاد کرد "به پزشکی قانونی بگوید… ما قصد نداریم کاری انجام دهیم". او به همکارانش نوشت: «ما فقط وظیفه داریم به پزشکی قانونی پاسخ دهیم، نه اینکه پشت او را ببوسیم،» و تأکید کرد که مقررات بیشتر « به نفع UK Plc » نیست. و در تمام این مدت، کسانی که نگرانی‌های خود را مطرح می‌کردند به عنوان «مشکل‌ساز» کنار گذاشته شدند.
وقتی صحبت از کارگران به میان می آید، دولت بر مقررات فراوانی برای مهار تلاش های آنها برای دفاع از استانداردهای زندگی اصرار دارد. وقتی صحبت از "UK plc" به میان می‌آید، مقررات باید تا حد امکان آزاد باشند، حتی اگر این به معنای به خطر انداختن، حتی قربانی کردن جان مردم عادی باشد.
آدام اسمیت در اثر خود به نام تئوری احساسات اخلاقی در سال 1759 می نویسد: «میل به تحسین، و تقریباً پرستش ثروتمندان و قدرتمندان، و تحقیر، یا حداقل، نادیده گرفتن افراد فقیر و پست». هم «فسادآور» است و هم «ضروري».
«فسادآور» است، زیرا همانطور که در کتاب بعدی خود، ثروت ملل ، بیان کرد، هیچ جامعه‌ای نمی‌تواند «شکوفنده و خوشبخت» باشد وقتی «بخش بزرگی از اعضا فقیر و بدبخت باشند». اما، او استدلال کرد، برای اجازه دادن به بازارها برای کار کردن، لازم است "تمایز رتبه ها و نظم جامعه ایجاد شود و حفظ شود". و از آنجایی که «ثروت ثروتمندان خشم فقرا را برمی انگیزد»، ثروتمندان باید «توسط بازوی قدرتمند قاضی مدنی که دائماً برای تنبیه» فقیران حمایت می شود، محافظت شوند.
دویست و پنجاه سال بعد و دیدگاه به سختی تغییر کرده است. نگرانی اخلاقی زیادی در مورد نابرابری اجتماعی وجود دارد. همچنین پذیرفته شده است که دولت باید هر آنچه را که «به نفع UK Plc» است، از مقررات‌زدایی گرفته تا کاهش مالیات شرکت‌ها، دنبال کند. و اصرار زیاد بر این که قانون باید با محدود کردن اتحادیه ها و اعتراضات، از ثروتمندان در برابر «خشم فقرا» محافظت کند. این طبقه و قدرت در بریتانیای معاصر است.
کنان مالک ستون نویس آبزرور است

source

توسط artmisblog